اگر این نیز انسان است
در دوران پس از آشویتس تلاش کردهاند تا معنی آن را درک کنند؛ یک تمایل شدید به دانستن، درک رفتار جلادان، فهم رفتار قربانیان. همانطور که هانا آرنت در گفتوگویی میگوید: «چیزی در آنجا روی داد که ما نمیتوانیم با آن کنار بیاییم. هیچیک از ما هرگز نمیتواند.» صفی از متفکران تلاش کردند تا آشویتس را مفهوم کنند. آرنت، هایدگر و آدورنو، او که میگفت: «پس از آشویتس شعر گفتن، بربریت است.» اما این تلاشها بیشتر به یک بنبست میماند. اما «اگر این نیز انسان است» نوشتهی پریمو لوی صدای متفاوتی است از درون تاریکی، با یک پیام مشخص: «برای زندهماندن، باید خود را واداریم که دستکم چارچوب و داربست بنای تمدن را حفظ کنیم. ما بردگانیم، محروم از تمام حقوق ممکن، برهنه در برابر هر اهانت، محکوم به مرگی مسلم. اما هنوز یک چیز داریم: مقاومت در برابر وادادگی... برای آغاز نکردن مرگ.» از یادداشت علی بزرگیان، اندیشهی پویا، ش ۶۰