آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 3
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 35
دوست نداشتم 0

داستان من مریلین مونرو

امتیاز محصول:
(2 نفر امتیاز داده‌اند)
دسته بندی:
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
156689
شابک:
9786007845332
انتشارات:
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1399
جلد:
باروکش
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
184
شماره چاپ:
13
طول:
21
عرض:
14.8
وزن:
221 گرم
قیمت محصول:
2,190,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره داستان من مریلین مونرو:

"داستان من" روایتی از زندگی شخصی و هنری مریلین مونرو(۱۹۶۲-۱۹۲۶)، بازیگر مطرح سینمای آمریکا از زبان خودش است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

هالیوودی که من می‌شناختم، هالیوود بدشانسی بود و بدبختی. تقریباً هر‌کس را که می‌شناختم یا سوء‌تغذیه داشت یا به فکر خودکشی بود. مثل یک بیت شعر بود: ” آب، آب، همه‌جا آب، امان از یک قطره در دهان ما”. نام، نام، آوازه، اما یکی یک سلام هم به ما نمی‌کرد.

غذای‌مان در پیشخوان قهوه‌خانه‌های ارزان بود و جای‌مان در اتاق‌های انتظار. ما زیباترین قبیله‌ی گدایانی بودیم که تا به حال شهری به خود دیده و تعدادمان هم کم نبود! برندگان ملکه‌ی زیبایی، دختران دانشگاهی زرق‌وبرق‌دار، و دختران پری‌سیمایی که خانه‌دار بودند، از همه‌جا در این شهر گرد هم آمده بودند. از شهر‌ها و مزرعه‌ها، از کارخانه‌ها، مراکز رقص و آواز و آموزشگاه‌های هنرهای نمایشی و حالا در این بین، یک نفر هم از یتیم‌خانه آمده بود.

و دور بر ما پر از گرگ بود. نه از آن گرگ‌های بزرگ که داخل استودیو‌ها نشسته‌اند، گرگ‌هایی کوچک: آژانس‌های استعدادیابی بدون دفتر و مرکز، دفتر‌های تبلیغاتی بی‌مشتری، واسطه‌هایی بدون ارتباط با مخاطبین یا مدیران. قهوه‌خانه‌ها و کافه‌های ارزان، پر از مدیرانی بود که آماده‌ی بستن قرارداد بودند، فقط کافی بود ثبت‌نام کنی و شرطِ ثبت‌نام آن‌ها معمولاً در تخت‌خواب می‌گذشت.

با همه‌ی آن‌ها ملاقات کردم. همه‌شان حقه‌باز و شکست‌خورده بودند. بعضی‌های‌شان شارلاتان و دروغگو بودند و اندازه‌ی خود شما به فیلم نزدیک بودند. بنابراین وقتی با آن‌ها می‌نشستی فقط باید به دروغ‌دغل‌های‌شان گوش می‌کردی و هالیوود را از چشم آن‌ها می‌دیدی؛ یک فاحشه‌خانه‌ی شلوغ‌پلوغ، یک چرخ و فلک، و تخت‌خواب‌هایی برای یابوهایش.

جایی که از آن آمده بودم خیلی انسانی‌تر از این شهری بود که فکر می‌کردم بهشت برین است. مردم متقلب و دروغگوی این‌جا خیلی رنگارنگ‌تر و دو‌روتر از آن آدم‌های مهم و بازیگران موفقی بودند که به‌زودی آن‌ها را شناختم.

برچسب‌ها: