آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 9
در حال خواندن 0
خواندم 1
دوست داشتم 28
دوست نداشتم 0

برگردان روایت گونه شاهنامه فردوسی به نثر

امتیاز محصول:
(3 نفر امتیاز داده‌اند)
دسته بندی:
ادبیات
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
32303
شابک:
9786001192296
انتشارات:
موضوع:
(داستان های فارسی
قرن 14)
سال انتشار:
1402
قطع:
وزیری
تعداد صفحه:
552
شماره چاپ:
23
وزن:
810 گرم
قیمت محصول:
3,000,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره برگردان روایت گونه شاهنامه فردوسی به نثر :
«شرح شوق» عنوان اثری است خواندنی از دکتر سعید حمیدیان - محقّق گران قدر و استاد دانشگاه علّامه طباطبایی در رشته ی زبان و ادبیّات فارسی - که نشر «قطره» به انتشار آن همّت گماشته است. 
 
این کتاب که شرح و تحلیل اشعار شمس الدّین محمّد حافظ شیرازی است، محصول سی سال تأمّل و پژوهش و تدریس مؤلّف محترم است. از وی پیش از این آثاری در سه بخش تألیفات، ترجمه ها و تصحیحات به چاپ رسیده است که برخی از آن ها عبارتند از: 
 
سعدی در غزل؛ نشر قطره
در ادب پارسی؛ نشر قطره
آرمانشهر زیبایی؛ نشر علم و دانش
سه خواهر (چخوف)؛ ترجمه ی سعید حمیدیان؛ نشر قطره
اصول نقد ادبی (ای. ریچاردز)؛ ترجمه ی سعید حمیدیان؛ انتشارات علمی و فرهنگی
ایوانف (چخوف)؛ ترجمه ی سعید حمیدیان؛ نشر قطره
خمسه ی نظامی (تصحیح مرحوم استاد وحید دستگردی)؛ به اهتمام سعید حمیدیان؛ نشر قطره
درآمدی بر اندیشه و هنر فردوسی؛ نشر ناهید
داستان دگردیسی؛ انتشارات نیلوفر
و ...
 
نخستین مجلّد «شرح شوق» در سال ۱۳۸۹ منتشر شده و در حکم مدخلی بر مجلّدات بعدی است که به تدریج در سال های بعد منتشر شدند. حمیدیان در این باره می نویسد: 
 
«جلد نخست، حاوی بحث های فراوان حول حافظ پژوهی و آرای حافظ پژوهان در امور و مسایل مختلف است. جلد دوم تا پایان دفتر به شرح یکایک شعرها به ترتیب مندرج در طبع خانلری اختصاص دارد که هم بحث درباره ی تک تک ابیات در زیر شماره ی هر کدام صورت گرفته و هم کلّیّت شعر، اهداف و اغزاض و پیامها... خطّ و ربط یا چگونگی پیوند ابیات و اجزای آن و به طور کلّی ساختار معنایی و مضمونی هر کدام... مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.» 
 
نگارنده اثر خود را از شمار شروح گذشته (سنّتی) نمی داند به چند لحاظ:
 
- اینکه شرح وی لغوی و دستوری نیست هرچند در این زمینه شاید دقیق تر از شروح سابق باشد.
 
- دُدیگر اینکه «شرح شوق» بر پایه ی ساده سازی معنایی نگاشته نشده است چون این کار ویژه ی مبتدیان می باشد.
 
- سدیگر آنکه این کتاب، شرحی است بر پایه ی تجزیه و تحلیل ساختار هر شعر و بررسی پیوندهای اجزای شعر، از ساختار معنایی و مضمونی ابیات گرفته تا عناصر بیانی همچون تشبیهات، استعارات، نمادها و به طور کلّی تصاویر و بُنمایه ها (موتیف ها) و نیز صنایع، زبان و غیره. 
 
در این زمینه، مؤلّف بر آن است که «هرچند غزل حافظ در مسیر دگرگونی ساختاری به سمت غزل بعضاً گسسته یا پراکنده اجزای هندی قرار دارد و اوج تنوّع اجزای شعر تا روزگار خود است، لیکن هنوز بدان حد نرسیده که رشته ی محتوای اصلی هر شعر یا سر نخ پیوند میان اجزای آن از کف شاعر به در رود» و از این روی غزلیّات وی را برخوردار از «نوعی وحدت، تمامیّت، تشکّل یا به عبارت ساده تر پیوند یا خطّ و ربط میان ابیات» می داند. 
 
- دیگر اینکه این شرح به نوعی شرح و تفسیر اشعار حافظ با استمداد از اشعار خود وی و دیگر شاعران پارسی سراست که مؤلّف در این باب، زحمت زیادی کشیده است. این جنبه از شرح نشان می دهد که حافظ تا چه حد از شعر شاعران پیش از خود، اخذ و اقتباس کرده و البتّه چگونه کار دیگران را به کمال رسانده است.
 
- هم چنین از دیگر ویژگی های این اثر، تعدّد منابع لغوی، دستوری و زبانی، ادبی، عرفانی، تاریخی، جغرافیایی، علمی، دائره المعارف ها و ... خواه به پارسی و خواه به عربی است. مؤلّف کوشیده است تا با بهره گیری از منابع و متون نزدیک به عصر حافظ یا معاصر وی، حال و هوای اشعار حافظ را بیشتر دریابد و بشناسد و بشناساند.
 
- و بالاخره اینکه تفاوت دیگر این شرح با شروح و تفاسیر دیگر در مورد متن مبناست. مؤلّف در این زمینه، هر دو طبع مرحومان «خانلری» و «قزوینی» را ملاک قرار داده است و هر گاه تفاوتی در این دو طبع بوده است، به شرح تک تک ابیات اختلافی پرداخته و قضاوت نهایی خود را در مورد اصالت یا الحاقی بودنِ آن ها بیان کرده است. البته وی بر خلاف شادروان «حسینعلی هروی» در شرح غزل های حافظ، دو طبع مرحومان قزوینی و خانلری را با هم نیامیخته و بلکه به نقد و تحلیل و داوری و شرح جداگانه ی هر یک از آن ها دست یازیده است.
 
دغدغه ی حمیدیان، همه آن است که حافظ شیرازی علی رغم آنکه به علّت نبوغ فراوانش «خوش ترین، دلنشین ترین و پاک و پیراسته ترین سخن را دارد»، دلیل بر آن نیست که در مضمون سازی و اندیشه ورزی نیز یگانه، متفرّد و بی نظیر است. بنابر این او از اغراق ها و مبالغات و نگاه های غیر علمی به اشعار حافظ از سوی کم دانشان و غیر قابل فهم جلوه دادن غزلیّات وی از سوی عوام فریبان و مسابقه در ستایش از حافظ و سخنان تکراری در مورد اشعار وی و دعویِ شناخت ناپذیریِ حافظ و سروده هایش پس از آن همه لفظ پردازی ها و اطاله ی کلام انتقاد می کند و می گوید: 
 
«حافظی که در این دفتر می بینید، اگرچه شاعری بس بزرگ است، حافظی کاملاً نسبی و در نقطه ای معیّن از خطّ ممتدّ تحوّلات ادبی است. همه چیزش هم یکسره حُسن و کمال نیست؛ غالباً چنین است امّا برخی عیوب و کاستی هایی هم دارد و دیگران هم گاه گداری بر او برتری دارند. این حافظ به هیچ روی با مغیبات مرتبط نیست.» 
 
او می کوشد که حافظ را نه به عنوان آرمان یک ملّت و نماد آرزوهای ناخودآگاه عوام، بلکه از دیدگاه خویش و با تکیه بر متن غزل هایش بشناسد؛ فلذا در پی یافتن اندیشه های حافظ و کاوش در آن ها نیست چرا که پیش از وی، دیگران به این امر پرداخته اند و چه بسا بیش از آنچه باید؛ و نیز وی به دنبال یافتن صنایع لفظی و معنوی در کلام حافظ نیست هرچند یکسره از این امر غافل نشده است و گاه به نکاتی اشاره می کند که دیگران نگفته یا شاید در نیافته اند ولیکن بیش از هر چیز، «امور شکلی و جوانب هنری» اشعار او را برانگیخته است.
 
از دیدگاه وی «شاعر مثل هر هنرمندی دیگر، مطابق سرشت و طبیعت هنر، دایم در حال فرار و فرارَوی از اندیشه ی اینجا و اکنون به تخیّل ناکجایی یا انتقال از واقعیّت به آرمان و به عکس است و پیوسته می کوشد تا سر خود را از ما اندیشه کاوان بدزدد.»
 
حمیدیان می نویسد: از این پس اندکی هم در جهت نترساندن مردم گام برداریم تا شاید این گمان بی پایه و یا رایج را که «نه، شعر حافظ را نمی شود فهمید»، اگر نه رفع، باری تعدیل کنیم.» او می کوشد تا از گزافه گویی و داوری های غیر مستند و احساسی بپرهیزد و آنچه را بگوید که مستدل و منطقی می داند. از این روی نه به دنبال آن است که به محض دیدنِ یکی دو واژه، حافظ را به این فرقه و آن نحله و یا فلان گرایش و بهمان اعتقاد منسوب کند و یا حافظ را علّامه ی دهر و عقل کل و جامع معقول و منقول معرّفی نماید و نه از سویی دیگر، عظمت های حیرت انگیز کلامی و زبانی و ادبیِ وی را نادیده بگیرد و از ارزش های فراوان شعر او بکاهد. 
 
او می خواهد از مطلق انگاشتن و نقد ناپذیر جلوه دادنِ یک «انسان خاکی» جلوگیری کند و قداست های «کاذب» را بشکند و از این روی معتقد است که خواجه «کمال هنر» را دارد، ولی «دامن پاک» او مشمول نسبیّت است و باز به همین خاطر، خود را با «خرّمشاهی» همداستان می داند که گفته است: «حافظ انسان کامل نیست؛ بلکه کاملاً انسان است.» 
 
حمیدیان در نگارش این کتاب، هر آنچه را که می بایست خوانده شود، مطالعه کرده است و این از فهرست بلند مآخذ کتاب پیداست. هرچند نمی توان گفت وی سخن آخر را در باب غزلیّات حافظ گفته است، ولیکن بی شک تازه ترین و آخرین سخنان را در مورد حافظ و اشعارش، در «شرح شوق» می توان یافت. حمیدیان البتّه یافته های جدیدی نیز در کتاب خویش عرضه کرده است که برای حافظ دوستان جالب توجّه خواهد بود.
 
مطالعه ی این کتاب ارزشمند را که مورد تحسین حافظ پژوهانی چون «بهاء الدّین خرّمشاهی» و «نصرا..ّ. پورجوادی» قرار گرفته است، به عموم علاقه مندان کتاب و ادبیّات توصیه می کنیم.

* معرفی کتاب از الف کتاب