بوطیقای نثر
جستو جوی گراآل، به مثابهی حکایت، همان چیزی را منکر میشود که طبق سنتهای روایی، مادهی اولیهی حکایت را تشکیل میدهد، یعنی ماجراهای عاشقانه یا جنگی یا کامیابیهای زمینی.
این کتاب نوعی دنکیشوت است، یعنی با رمانهای شوالیهای در میافتد و از این طریق، در واقع با نوع رمان مقابله میماند، تنها تفاوت شاید در این است که زودهنگام نوشته شده. با این همه، در بطن خود، در اندیشهی انتقامجویی است. حکایت، نوعی هدایت کردن است یا به بیان دیگر، انتخاب راهی است به جای راه دیگر.
نوع رمان به طور کلی، برای این درست شده که ماجراهای زمینی را تعریف کند.
اما جام گراآل به عنوان شیء موجودیتی آسمانی دارد. بنابراین، تضاد در خود عنوان است که به چشم میخورد؛ کلمهی جستوجو به شاخصترین فرآیند حکایت و در نتیجه به امور زمینی برمیگردد و این یعنی گراآل مترادف فرارفتن از امور زمینی به سوی آسمانی است. اینچنین است که وقتی پوفیله میگوید « گراآل تجلی رمانی خداست» دو واژهی به ظاهر ناهمساز را در کنار هم قرار میدهد؛ خدا در رمان تجلی نمیشود؛ رمان جزئی از قلمرو شیطان است، نه قلمروی خدا.
تزوتان تودوروف (1939 صوفیه – 2017 پاریس) ، منتقد ادبی، نشانهشناس، متخصص تاریخ اندیشهها و پژوهشگر، در سال 1968 به عضویت مرکز ملی تحقیقات فرانسه cnrs درآمد، ترجمهی او از آثار شکلگرایان روسی تحول عمیقی در علم بوطیقا پدید آورد. بسیاری از اندیشههای تودوروف بعدها توسط دوست و همکارش ژرار ژنت مبنایی شد برا تعریف و تبیین علم جدید روایتشناسی.