آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 2
در حال خواندن 0
خواندم 2
دوست داشتم 23
دوست نداشتم 0

باران سیاه

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
87531
شابک:
9786009229598
انتشارات:
موضوع:
داستان های ژاپنی قرن 20
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
355
طول:
21.3
عرض:
14.3
ارتفاع:
1.5
وزن:
393 گرم
قیمت محصول:
180,000 ریال
موجود نیست
درباره باران سیاه:
درباره کتاب:

«باران سیاه» از سوی روزنامه ی «یومیوری» ژاپن عنوان «شفاف ترین و عمیق ترین تصویری که از فاجعه ی هیروشیما در ذهن ادبیات نقش بسته» را گرفته است.

ایبوسه تا سال های سال پس از فاجعه ی اتمی «هیروشیما» درباره ی آن چه بر زادگاهش گذشت سکوت کرده بود، اما بالاخره سکوتش را شکست و «باران سیاه» را نوشت، او درباره ی انگیزه ی نوشتن این رمان گفته است: «آخرش فکر کردم، باید در مخالفت با جنگ چیزی بنویسم. "باران سیاه" داستانی است که بعد از جنگِ ویتنام نوشتم.»

قدرت الله ذاکری در مقدمه ی این اثر نوشته است: «ایبوُسه تا سال 1965 درباره ی هیروشیما چیزی ننوشت، اما خشم و اندوه ناشی از جنگ ویتنام در این سال او را ناگزیر به نوشتن "باران سیاه" کرد. در واقع بعد از فاجعه ی هیروشیما و ناگاساکی و دیدن فرجام سیاه جنگ و قدرت طلبی افسارگسیخته، گمان می رفت سر انسان به سنگ خورده است و دیگر هیچ جنگی به وقوع نخواهد پیوست. اما جنگ ویتنام شروع شد. در این هنگام او وصیت نامه ی ادبی خود را نوشت تا آیندگان بدانند در هیروشیما چه گذشت.»

«کنزابوُرو اوئه» در سخنرانی اش با عنوان «واقع گرایی و نیایش ایبوُسه»، ایبوُسه را بزرگ ترین نویسنده ی قرن بیستم ژاپن نامید و گفت: «ژاپنی ها بی شک خوب موتورسیکلت می سازند. کامپیوتر هم همین طور. اما ادبیات هم می سازند. ژاپن ادبیات کلاسیک دارد و در این اواخر بر پایه ی صد و بیست سال زجر، ادبیاتی نو ساخته ایم. رفیع ترین قله ی این ادبیاتِ نو هم، "باران سیاه" اثر ماسوُجی ایبوُسه است.»

براساس رمان «باران سیاه» فیلمی هم به کارگردانی ایماموُرا شوهه ساخته شده است که در سال 1989 جوایزی از جشنواره ی کن دریافت کرد. این فیلم برنده ی 14 جایزه ى بین المللی شده است و 27 بار کاندیدای دریافت جوایز بهترین فیلم نامه نویسی و کارگردانی از جشنواره های معتبر جهانی.

«باران سیاه» ریشه در واقعیت دارد و نویسنده براساس مستندات تاریخی درباره ی آن چه بر زندگی آدم های ناحیه ی هیروشیما گذشت، آن را نوشته. جان هرسی روزنامه نگار مشهور مجله ی «نیویورکر» و نویسنده ی کتاب «هیروشیما» این رمان را جان بخشی به کابوس های مردمی می داند که بمب اتمی امریکا به سر ساکنان این مناطق آورد.

ایبوسه زندگی خانواده ای روستایی را دست مایه قرار داده است، زندگی دختری به نام «یاسوُکو» که با خانواده ی عمه اش زندگی می کند و «شیگه ماتسوُ شیزوُما» شوهرعمه اش سرپرستی او را به عهده گرفته است.

مردم روستای کوباتاکه در بیست و پنج فرسنگی شرقِ هیروشیما، می گفتند یاسوُکو بیماری بُمبِ اتم دارد. می گفتند آقا و خانم شیگه ماتسوُ بیماری او را مخفی می کنند. حتا افرادی هم که برای خواستگاری از یاسوُکو پیش همسایه ها تحقیق می کردند وقتی این شایعه را می شنیدند، منصرف می شدند و پرس وجو را ادامه نمی دادند.

چهار سال و ده ماه بعد از خاتمه ی جنگ، زمانی بود که سروکله ی خواستگار بسیار مناسبی برای یاسوُکو پیدا شد. طرف ارباب جوان یکی از خانواده های بااصل ونسب روستای یامانو بود. ظاهراً جایی یاسوُکو چشمش را گرفته و واسطه ی ازدواجی را برای پرس وجو فرستاده بود. وقتی نظرِ یاسوُکو را پرسیدند موافقت خود را اعلام کرد. شیگه ماتسوُ حواسش را جمع کرد تا این بار درباره ی شایعه ی بیماری اتمی حرفی زده نشود و گواهی سلامت را که پزشک درجه اول نوشته بود، برای واسطه فرستاد.

اما ماجرا ادامه دارد، این شایعه مثل خوره به جان شیگه ماتسوُ شیزوُما و یاسوکو می افتد، آن ها برای رد آن مجبور می شوند گذشته را شخم بزنند، بروند سراغ دفترهای خاطرات روزانه ای که هر کدام از آن روزهای تلخ دارند، مرور خاطرات جنگ و مرور روزهای ششم تا 15 اگوست 1945. این تازه آغازی است برای فاجعه ای که یاسوکو و شیگه ماتسو شیزوما انتظارش را نداشتند. رمان «باران سیاه» در 370 صفحه و با ترجمه ی قدرت الله ذاکری به زودی از سوی نشر «گیسا» راهی کتاب فروشی ها می شود.
برچسب‌ها: