آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 1
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 21
دوست نداشتم 0

خانواده مصنوعی و داستان های دیگر

امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
86601
شابک:
9789644485701
انتشارات:
موضوع:
داستان های کوتاه مجموعه ها
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
236
طول:
21.6
عرض:
14.5
ارتفاع:
1
وزن:
261 گرم
قیمت محصول:
850,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره خانواده مصنوعی و داستان های دیگر:

شامل ده داستان از نویسندگان مختلف جهان به انتخاب و ترجمه‌ی مژده دقیقی است. مترجم این داستان‌ها را از مجموعه‌های داستانی یا نشریات ادبی معتبر انتخاب کرده است. داستان‌ها وجه اشتراکی ندارند و به لحاظ سبک و شیوه‌ی روایت و مضمون کاملا متفاوت‌اند؛ اما هر کدام در نوع خود جذاب و خواندنی‌اند. اصلاً شاید همین تنوع و گوناگونی را بتوان عامل جذابیت این مجموعه داستان دانست. نویسندگان این داستان‌ها هر کدام به یک سرزمین تعلق دارند و به لحاظ اعتبار و شهرت هم همه در یک سطح نیستند. برخی مانند مارگارت آتوود، آلیس مونرو، آن تایلر، استیون کینگ، اورهان پاموک و هاروکی موراکامی بین اهالی کتاب شناخته‌شده‌اند. برخی هم مانند ایمی تن، جان لورو و آنیتا راو بادامی در بین کتاب‌دوستان ایرانی شهرت چندانی ندارند. نام کتاب از یکی از داستان‌های این مجموعه گرفته شده که نوشته‌ی آن تایلر است. در ابتدای هر داستان هم کمی از زندگی‌ شخصی و کاری نویسنده‌اش آمده است.

مژده دقیقی از مترجمان ایرانی است که در ترجمه‌ی آثار ادبی نویسندگان آمریکای شمالی پررنگ ظاهر شده است. او پیش از این مجموعه، سه مجموعه داستان این جا همه‌ ی آدم ‌ها این جوری‌ اند، مشقت‌ های عشق و نقشه‌ هایت را بسوزان را به همین سبک و سیاق انتخاب و ترجمه کرده بود. در پاراگرافی از کتاب خانواده مصنوعی و داستان‌های دیگر آمده است: پرسیدم: «مامان، شکنجه چینی چیه؟» مادرم سرش را تکان داد. سنجاق سری میان لب‌هایش بود. کف دستش را خیس کرد و روی موهای بالای گوشم کشید، آن وقت سنجاق را چنان محکم توی موهایم فرو کرد که پوست سرم را خراشید. پرسید: «این کلمه را کی گفت؟» لحنش هیچ نشان نمی‌داد که از شیطنت من خبر داشته باشد. شانه بالا انداختم و گفتم: «یکی از پسرهای کلاسمون گفت چینی‌ها شکنجه چینی می‌کنن.» مادرم با خونسردی گفت: «چینی‌ها خیلی کارها کرد. چینی‌ها تجارت کرد، طبابت کرد، نقاشی کرد. مثل امریکایی‌ها تنبل نبود. ما شکنجه کرد. بهترین شکنجه.»

برچسب‌ها: