دفترهای سرافینو گوبیوی فیلم بردار
سرافینو گوبیو قهرمان و راوی رمان دفترهای سرافینو گوبیوی فیلمبردار به بیان زندگی انسان در عصر سرمایهداری میپردازد. حرفهی او به عنوان یک فیلمبردار و دستی که دستهی یک ماشین را میچرخاند بهطور تصادفی انتخاب نشده است. پیراندلو در این دنیای ماشینیشده و بازتولید مکانیکی، شیء (کالا) را جایگزین هر جزء از زندگی میکند. تنها مکانی که برای سرافینو گوبیو، قهرمان رمان، نمودی از بهشت گمشده و معصومیت است ویلای باصفا و پرآرامش سورنتو است که در آنجا با پدربزرگ کارلو و مادربزرگ روزا و دو نوهی آنها آشنا میشود.
گوبیو تصمیم میگیرد که به روایتگر درد و رنج شخصیتهای پیرامونش بدل شود. آنها را زیر نظر میگیرد، شخصیت و رفتارشان را بررسی میکند، و مقابل آنها به آیینه بدل میشود و «نقاب» از چهرهشان برمیدارد. اما قهرمان به مرور این تصمیم را وامینهد تا جایی که از واقعیت پوچ و خشن دور میشود، و به عنوان فیلمبرداری خونسرد و بیتفاوت پشت دوربینش پنهان میشود. او با نگاه مکانیکی دوربین به ثبت وقایع پیرامونش میپردازد و ناگزیر میشود تکههایی از زندگی را به صورت غذا به دوربین بدهد. تا اینکه در پایان رمان طی فرآیندی از استحاله و دگردیسی با دوربینش یگانه میشود.