آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 0
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 24
دوست نداشتم 0

آسیاب کنار فلوس

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
49690
شابک:
9789646736412
نویسنده:
انتشارات:
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1398
جلد:
گالینگور
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
628
شماره چاپ:
5
طول:
21
عرض:
14.8
وزن:
754 گرم
قیمت محصول:
3,750,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره آسیاب کنار فلوس :
درباره کتاب:

آسیاب کنار فلوس زمانى آغاز مى شود که ماگى نه ساله است. طفل خردسال از هم اکنون دستخوش ناراحتى است: ناراحتى از بابت موى صافش، رنگ پوستش، خلقتش، پریشانى خیالش، و از سوى برادر گلگونه اش که مورد پرسش او است. ماگى نیز مانند پدر جوشى خود ـ صاحب آسیاب ـ که زندگى و خویشانش را سخت «گیج کننده» مى یابد به علت سرشارى نیرو و رگه هاى مخالفى که در سرشت او است و نیز دشوارى سازش با محیط برون، به ندرت احساس آسایش خاطر مى کند. اما برخلاف پدر نمى تواند گناه این امر را به گردن «دغلان» و نابکاران بیندازد و با دعواهاى حقوقى و وام گرفتن و وام دادن و شات و شوت کردن یا به شلاق بستن اسب با این وضع مقابله کند. در عوض عروسکش را به دیوار مى کوبد، دخترخاله اش را در گل مى اندازد… ماگى از همان آغاز به سیماى کودکى با احساسات و خواهش هاى تند و پرشور و افراطى برصحنه پدیدار مى شود: سرشار از شوق و تمنا نسبت به آنچه خوش و خواستنى و زیبا است، تشنه دانش، و شیفته موسیقى، که در خواهش و آرزوى دستیابى بدان مى سوزد. اما با همه کولى وارى و هوشمندى و ذکاوتش و به رغم همه آن نیرو و تحرکى که از خانواده تالیور به ارث برده است دختر مادرى است «امل»، تپل مپل، و درمانده، ضعیف ترین خواهر خانواده دادسن . خواهران دادسن و شوهرانشان ستون هاى جامعه سنت اوگزاند و تصویرى که جورج الیوت از آنها مى پردازد خنده دار و نیشدار و برروى هم مقنع است. خاله گلگ و خاله پولت  و خاله دین تیپ هایى هستند آشنا، اینها  «گماشتگان نهانى» جهان برون در درون خانواده اند، و این جهان برون جهانى است که به لحاظ نظم و ترتیب و ریشه هاى عمیق و پیوستگى خود بسیار جالب است. ملافه ها و فنجان هاى چایخورى و قهوه خورى و مرباخورى و املاک و مستغلات، لنگرهاى این جامعه اند، و از دست رفتنشان فاجعه اى است بزرگ. خیلى زود درمى یابیم که چشم انداز مرگ هم مى تواند کاملا تحمل ناپذیر و حتى آرامبخش باشد، اگر آدم بداند که ملافه اى که روى او مى اندازند تا در تابوت او را به معرض تماشاى اقوام بگذارند اتو کشیده و تمیز و پاکیزه است و اموال آدم بین خواهرزاده ها و برادرزاده هاى خوشرفتار بخش خواهد شد. اما بدبختانه ماگى نمى تواند به نحوى رفتار کند که مورد پسند خاله ها و شوهرخاله ها باشد یا به قیافه اى باشد که آنها مى پسندند. به علاوه، به لحاظ خلق و خو و مزاج نمى تواند تنها خواستار وسایل مادى باشد وبه داشتن این وسایل خرسند باشد، و بنابراین علایق و آرزوهایش همچنان با این جهان تنگ نظر، که رود فلوس از آنجا کالا را به جاهاى دوردست مى برد، ناهماهنگ مى ماند

برچسب‌ها: