آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 3
در حال خواندن 0
خواندم 6
دوست داشتم 67
دوست نداشتم 2

محاکمه

امتیاز محصول:
(10 نفر امتیاز داده‌اند)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
36966
شابک:
9789644481345
انتشارات:
موضوع:
داستان های آلمانی قرن 20
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
342
طول:
21
عرض:
14.5
ارتفاع:
1.5
وزن:
350 گرم
قیمت محصول:
2,250,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره محاکمه:

اثر فرانتس کافکا، نویسنده‌ی فقید آلمانی در قرن بیستم است. این کتاب را امیر جلال‌الدین اعلم، مترجم و نویسنده‌ی معاصر ایرانی به فارسی برگردانده است. این رمانِ شاهکار اولین بار در سال 1925 منتشر شد. مانند دیگر آثار او این کتاب هم کامل نشد؛ اگرچه در انتها فصلی دارد که می‌توان آن را پایان داستان دانست. کافکا در نوشتن این رمان از «جنایت و مکافات» داستایفسکی بسیار تأثیر پذیرفته است. در آثار این نویسنده همیشه ردی از بیگانگی، خشم اگزیستانسیالیستی و بیهودگی و گناهکاری ابدی پیداست. چنان که در این رمان شخصیت اول داستان در چنین وضعیتی گرفتار می‌شود.

محاکمه داستان یک اتهام و یک بازداشت پایان‌ناپذیر است. یوزف ک. در صبح تولد سی‌‌سالگی‌اش بازداشت می‌شود. یوزف کارمند بانک است و همه او را به نظم و همکاری و قانون‌مندی می‌شناسند؛ اما آن روز صبح به یک اتهام نامشخص و توسط دو مأمور نامشخص و البته از طرف یک سازمان نامشخص بازداشت می‌شود. یوزف سرگردان است و اصلا نمی‌داند باید چه کار کند. از طرفی هم مطمئن است که این پرونده‌ اشتباه است و او را جای شخصی دیگر اشتباه گرفته‌اند. یوزف ک. تمام تلاشش را می‌کند تا از ماجرای این اتهام باخبر شود. زن صاحبخانه و دیگر آدم‌هایی که او را می‌شناسند، کم‌کم به این باور می‌رسند که او متهم است. یوزف اما در یک هزارتو گرفتار شده و تلاشش برای فهمیدن آن‌چه پشت این بوروکراسی فرسایشی است، فرجامی ندارد.

بریده‌ای از کتاب:

«به گمانتان ما باید موضوع را دوستانه فیصله بدهیم، آره؟ نخیر، اصلا نمی‌شود. از طرف دیگر مقصودم از این حرف این نیست که شما باید ناامید شوید. چرا باید بشوید؟ شما فقط بازداشتید، همین و بس.»