آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 2
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 32
دوست نداشتم 1

گربه های آدم خوار

امتیاز محصول:
(3 نفر امتیاز داده‌اند)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
36815
شابک:
9789647253505
انتشارات:
موضوع:
داستان کوتاه ژاپنی قرن 20
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
132
طول:
21.5
عرض:
13.8
ارتفاع:
0.7
وزن:
157 گرم
قیمت محصول:
1,345,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره گربه های آدم خوار:

«گربه‌های آدمخوار» مجموعه داستان‌های کوتاهی از هاروکی موراکامی (-۱۹۴۹)، نویسنده مشهور ژاپنی است. موراکامی به عنوان نویسنده‌ای شناخته می‌شود که هم در زمینه رمان و هم در زمینه داستان کوتاه تقریبا به یک اندازه پرکار است و آثار چشمگیری در هر دو زمینه دارد.

در بخشی از داستان کوتاه «گربه‌های آدمخوار» از این کتاب می‌خوانیم:

روزنامه‌ای در بندر خریدم و به مقاله‌ای درباره‌ی پیرزنی برخوردم که گربه‌ها او را خورده بودند. زنی بود هفتادساله و تک و تنها در حومه‌ی آتن با یک جور زندگی آرام، فقط او و سه گربه در یک آپارتمان تک‌خوابه. روزی ناگهان دمر روی کاناپه‌ای کله‌پا شد ــ به احتمال قوی از سکته‌ی قلبی. هیچ کس نفهمید بعد از افتادن چقدر طول کشید تا بمیرد. پیرزن نه قوم و خویشی داشت، نه دوستی که مرتب از او دیدار کند و یک هفته طول کشید تا جسدش کشف شود. درها و پنجره‌ها همه بسته بود و گربه‌ها به دام افتاده بودند. توی آپارتمان غذا نبود. گیریم که تو یخچال خوراکی بود، اما گربه‌ها که نمی‌توانستند در یخچال را وا کنند. گربه‌ها که از گرسنگی داشتند تلف می‌شدند، رفتند سروقت خوردن جسد صاحبشان.

این مقاله را برای ایزومی، که کنارم نشسته بود، خواندم. روزهای آفتابی می‌رفتیم بندر، نسخه‌ای روزنامه‌ی انگلیسی‌زبان آتن را می‌خریدیم، در قهوه‌خانه‌ی کنار اداره‌ی مالیات بر درآمد قهوه سفارش می‌دادیم و من هر چیزی را که جالب می‌دیدم، به ژاپنی خلاصه می‌کردم. این حد و حدود برنامه‌ی روزمره‌ی ما در جزیره بود. اگر چیزی در مقاله‌ی خاصی نظرمان را می‌گرفت، مدتی با هم تبادل نظر می‌کردیم. انگلیسی ایزومی خیلی عالی بود و خودش راحت می‌توانست مقاله‌ها را بخواند؛ اما حتی یک‌بار هم ندیدم که روزنامه‌ای را دست بگیرد.

برچسب‌ها: