آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 15
در حال خواندن 0
خواندم 1
دوست داشتم 104
دوست نداشتم 0

همه می میرند

امتیاز محصول:
(8 نفر امتیاز داده‌اند)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
31979
شابک:
9786004901024
انتشارات:
موضوع:
ادبیات
زبان:
فارسی
جلد:
شمیز
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
0
شماره چاپ:
0
طول:
21
عرض:
14.8
قیمت محصول:
3,000,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره همه می میرند :

سیمون دوبوار یکی از فعالان جنبش آزادی زنان و جنبش ضد جنگ ویتنام و دوست و همکار متفکر بزرگ فرانسوی، ژان پل سارتر، در ۱۹۵۴ جایزۀ گنکور را از آن خود کرد.

آثاری که از وی به‌جا مانده، برخی تحقیقی و بیشتر ادبی هستند و همه می‌میرند یکی از مهم‌ترین و مشهورترین رمان‌های اوست.

سيمون دوبوار در ۱۹۷۸ نامزد دریافت جایزۀ ادبی نوبل بود.

همه می‌میرند: در جدال با زندگی، در معرض مرگ

«آیندۀ محدود، زندگی محدود؛ قسمت ما انسان‌ها همین بوده…»

سیمون دوبوار ماهیت مرگ و زندگی را در نخستین روزهای پایان جنگ جهانی دوم در قالب مفاهیمی مانند عشق و سیاست و تاریخ و … زیر سؤال می‌برد. فوسکا، اشراف‌زاده‌ای ایتالیایی،‌ محکوم به فناناپذیری است و تصور می‌کند همه چیز را می‌داند و می‌بیند و سرنوشت همه‌کس بر او آشکار است. رژین، بازیگر زیبای تئاتر، در تلاش برای رسیدن به جاودانگی با آگاه شدن از نفرینی که فوسکا را در چنگال خود گرفته، دل به او می‌بندد تا بتواند یادِ خود را در ذهن فوسکا جاودانه کند.

رژین می‌گوید: «آه! چقدر دلم می‌خواهد فناناپذیر باشم! آن‌وقت مطمئن بودم که راه چین را پیدا می‌کنم؛ همۀ رودخانه‌های عالم را دنبال می‌کردم، نقشۀ همۀ قاره‌ها را می‌کشیدم.»

رژین از فوسکا می‌خواهد ماجراهایی را که در طی هفت قرن پس‌پشت نهاده بازگو کند و دوبوار از این طریق چشم‌اندازی خلق می‌کند از رخدادهای تاریخی و جغرافیاهایی را که در دل آن قرار دارند. همانطور که رژین داستان‌های تکراری مردمانی را می‌شنود که پیش از او زیسته‌اند، به این حقیقت هولناک پی می‌برد که عمر به‌قدری کوتاه است که ناچیز و بی‌ارزش به چشم می‌آید. هم از این روست که غرور و نخوت انسانی در این چند سالِ عمر رنگ می‌بازد و از ارزش پیشین تهی می‌شود.

فوسکا به خواست رژین پاسخ می‌دهد: «من هم زمانی همین فکر را می‌کردم. نه، خیلی زود علاقه‌ات از چین بریده می‌شد، به همه چیز بی‌علاقه می‌شدی چون‌که در دنیا تنها می‌ماندی.»

دوبوار با قرار گرفتن در کالبد انسانی نامیرا به بررسی و کند و کاو روح بشر می‌پردازد. از نگاه انسانی که مرگ بر او کارگر نیست حرف می‌زند و نشان می‌دهد که چرخۀ زندگی اگرچه پوچ و مهمل و بی‌معنا، اما برای یکایک افرادی که روزی قرار است دیگر نباشند، پر از شگفتی و وقایعی‌ست که جهان را برایشان تازه می‌کند. نویسنده از زندگی انسانِ نامیرا را از منظر به چالش می‌کشد تا معنا یافتن زندگی در عینِ قاطعیتِ مرگ را محک بزند.

مرگ و زندگی در شاهکار سیمون دوبووار، همه می‌میرند، به‌طرزی حیرت‌انگیز یکدیگر را به مبارزه می‌خوانند و در فراز و فرود این جدال تأثیری از خود بر جای می‌گذارند که ذهن مخاطب را ـــ بنا به گفتهٔ خیلِ خوانندگان ـــ تا آخرین لحظۀ زندگی رها نخواهد کرد. ترجمهٔ مهدی سحابی از این رمان را می‌توان جزو بهترین تجربه‌های مترجمیِ او برشمرد.

تحریریهٔ رسانۀ نو