قرن دیوانه من (ثالث)
«هنر آن هنگام آغاز نمی شود که موفق می شوید بی شکلی را به شکل بدل کنید؛ هنر هنگامی آغاز می شود که قادر باشید در بارۀ کیفیت و قابلیت آنچه پدید آورده اید به قضاوت بنشینید و فقط به خاطر اینکه یکی از بیشمار بادبادکهای کاغذی را درست کرده اید، دستخوش شوروشعف نشوید.
«قرن دیوانۀ من» با ترجمۀ «فروغ پوریاوری» تازه ترین و در عین حال متفاوت ترین اثری است که «ایوان کلیما» نویسندۀ نام آشنای چک نوشته است. او در این اثر، روی اوضاع و احوالی تمرکز کرده است که در این قرن دیوانه، غالباً آدمی را از راه به در برده و گاه پیامدهای ویرانگری را با خود به همراه داشته است.
این موضوع که چه شد نویسنده دست به نوشتن این اثر زد، قابل تأمل است. روزی ویراستار جوانی از او می پرسد:
«برای چه نمی نویسید که چرا در جوانی کمونیست بوده اید.»
و همین پرسش جرقۀ خلق «قرن دیوانه من» را میزند و پاسخی است که نویسنده به این پرسش داده است:
«تلاش من برای شرح و تحلیل اتفاق هایی که در زندگی ام افتاده، شاید بتواند حتی برای کسانی که کمونیسم را ایده ای می دانند که دیرگاهی است از میان رفته، بامعنا باشد.
پشت جلد کتاب:
قرن دیوانۀ من حکایت زندگی استثنایی ایوان کلیماست، که در خلال روایت شش دهه جنگ، دیکتاتوری، سانسور و نبرد برای آزادی به واکاوی وجوه گوناگون عصر حساس و بحرانی قرن بیستم نیز میپردازد؛ از جنگ جهانی دوم تا سلطۀ توانفرسای کمونیسم، از امید کوتاهمدت به دستیابی به آزادی طی بهار پراگ در 1968 تا فروپاشی نهایی کمونیسم در انقلاب مخملی 1989. کلیما در این کتاب از شیوههایی میگوید که این قرن دیوانه با توسـل به آنها بشـر را از راه به در بـرد، چنـان که نه فقط زنـدگی همنسلهای کلیـما، بلکه زنـدگی نسـلهایِ امروزِ گرفتـار در چنـگ حکومتهای دیکتاتوری را نیز تحتتاثیر قرار داده است.