آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 0
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 5
دوست نداشتم 0

به تاریکی خواهم رفت

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
292714
شابک:
9786007845622
انتشارات:
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1398
جلد:
شمیز
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
355
شماره چاپ:
2
طول:
21
عرض:
14.8
وزن:
426 گرم
قیمت محصول:
500,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره به تاریکی خواهم رفت:

گزارش استادانه‌ی میشل مک‌نامارا از جنایات واقعی قاتل گلدن استیت، متجاوز و قاتل سریالی مرموزی که بیش از یک دهه کالیفرنیا را به وحشت انداخته بود.

یک شکارچی مرموز و وحشی طی مدتی بیش از ده سال مرتکب پنجاه مورد تجاوز در کالیفرنیای شمالی می‌شود، سپس روانه‌ی جنوب شده و ده نفر را به طرز فجیعی به قتل می‌رساند. او در سال 1986 ناپدید می‌شود و از چنگ نیروهای پلیس و بهترین کارآگاهان منطقه می‌گریزد.

سی سال بعد، میشل مک‌نامارا، روزنامه‌نگار جنایات واقعی و نویسنده وبگاه محبوب دفتریادداشت روزانه‌ی جنایات واقعی مصمم می‌شود روانیِ خشنی را که قاتل گلدن استیت می‌نامد، پیدا کند. میشل به کندوکاو گزارش‌های پلیس می‌پردازد، با قربانیان مصاحبه‌ می‌کند و به جوامع آنلاینی راه می‌یابد که به اندازه‌ی خودِ او فکر و ذکرشان حل این پرونده است.

در زمان جنایات، قاتل گلدن استیت بین هجده تا سی سال سن داشت، سفیدپوست و ورزشکار بود، می‌توانست از روی نرده‌های بلند بپرد و همیشه ماسکی به صورت داشت. او بعد از انتخاب قربانیانِ خود ـ بیش‌تر زوج‌های حومه‌ی شهر ـ معمولاً وقتی کسی خانه نبود، وارد آن‌جا می‌شد، عکس‌های خانوادگی را نگاه می‌کرد و با چیدمان و فضای خانه آشنا می‌شد. بعد وقتی قربانیان خواب بودند به آن‌ها حمله ‌كرده و از چراغ‌قوه برای بیداركردن و کورکردن‌شان استفاده می‌كرد. گرچه قربانیان نمی‌توانستند او را شناسایی کنند، اما صدایش را به خاطر می‌آوردند: زمزمه‌ی مبهمی که از میان دندان‌های به‌هم‌چسبیده بیرون می‌آمد و زننده و تهدیدآمیز بود.

آن‌چه این کتاب را بسیار خاص کرده این است که با دو وسواس فکری درهم آمیخته است، یکی روشن و یکی تاریک. قاتل گلدن استیت نیمه‌ی تاریک است و میشل مک‌نامارا نیمه‌ی روشن. این کتاب آمدوشدِ میانِ این دو ذهن، یکی بیمار و آشفته و دیگری باهوش و مصمم است. دوستش داشتم.
ـ استیون کینگ