آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 1
در حال خواندن 0
خواندم 2
دوست داشتم 6
دوست نداشتم 1

دزد پادگان

امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
275361
شابک:
9786226401913
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
داستان آمریکایی قرن 20
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
پالتويي
تعداد صفحه:
170
طول:
18
عرض:
11
ارتفاع:
1.2
وزن:
115 گرم
برخی صفحات:
قیمت محصول:
440,000 ریال
موجود نیست
درباره دزد پادگان:

The Barracks Thief

توبیاس ولف

توبیاس ولف در ۱۹ جون ۱۹۴۵ در ایالت آلابامای آمریکا متولد شد. او حرفه‌ی نویسندگی‌اش را در حیطه‌ی داستان‌نویسی، رمان‌نویسی و خاطره‌نویسی بسط داده و پس از آن به تدریس در همین زمینه پرداخته است. ولف چهار مجموعه داستان کوتاه و دو رمان به نگارش درآورده. معروف‌ترین اثر او رمان زندگی پسر است که اثری‌ست خودزند‌گی‌نامه‌‌ای و در زمره‌ خاطره‌نویسی‌های او از آن یاد می‌کنند. دیگر کتاب مطرح ولف رمان «دزد پادگان» می‌باشد که جایزه‌ی ادبیات داستانی پن/فاکنر را از آن خود کرده است، علاوه بر این ولف در طی فعالیت حرفه‌ای نویسندگی‌اش جوایز معتبر بسیاری کسب کرده است.
توبیاس ولف در دوران جنگ ویتنام در ارتش آمریکا خدمت می‌کرده است، موضوعی که در بسیاری از آثارش به ان پرداخته، او پس از بازگشت به آمریکا، تحصیلاتش را در زبان انگلیسی و نویسندگی ادامه داد و در سال ۱۹۸۱ اولین مجموعه‌ داستانش را به چاپ رساند که در همان زمان مشغول به تدریس در نویسندگی خلاق بود. ولف از سال ۱۹۷۷ در دانشگاه استفورد به تدریس نویسندگی مشغول بوده است.

بیتا ابراهیمی

بیتا ابراهیمی در سال ۱۳۵۵ در تهران متولد شد. او بعد از به پایان رساندن دوره کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسی ارشد رشته پژوهش‌های هنر و همچنین گذراندن دوره دوساله ویرایش در مرکز نشر دانشگاهی و شرکت در کلاس های تولید و آمادهسازی کتاب در اتحادیه ناشران و کتابفروشان، فعالیت خود را با نمونه خوانی و ویراستاری آغاز کرد. شوق او به فعالیت در حوزه ادبیات کودک و نوجوان، انتشار بیش از پنجاه کتاب در این حوزه و همکاری با شورای کتاب کودک و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان را به دنبال داشته است. آثار ترجمه شده و ویرایش شده او با همکاری انتشارات و نشریات مختلف مانند نشر چشمه، انتشارات هرمس، نشر قطره و روزنامه دنیای اقتصاد و... به چاپ رسیده است.

|     "اما لحظاتی هست که آن روز را به یاد می‌آورم، اینکه چه لذتی دارد که مردی بی‌قید باشی با دوستانی بی‌قیدتر.... سه مرد با تفنگ. به جرقۀ سوزانی فکر می‌کنم که از آتش جدا می‌شود و با باد به سمت انبارها و علف‌های خشک می‌آید؛ و به سه سرباز چترباز دیوانه در محوطه‌ای محصور. شاید از فورت‌برگ صدای انفجار را می‌شنیدند. همه‌شان آسمان را که زرد و سرخ می‌شد می‌دیدند و لرزش زمین را حس می‌کردند. چیز مهیبی می‌شد."
(از متن رمان)

   سه سرباز جوان آمریکایی همزمان با جنگ ویتنام در پادگانی با همدیگر دوست می‌شوند. با گذر زمان آنچه را در خود می‌یابند در دیگری هم می‌بینند. آنها می‌خواهند چیزهای تازه‌ای را تجربه کنند، هر قدر هم که این چیزها خطرناک باشد. اما مشکل آنجا آغاز می‌شود که دزدی‌هایی در پادگان اتفاق می‌افتد... و آنها بی‌اختیار به یکدیگر سوءظن پیدا می‌کنند.

|     «توبیاس ولف یک‌جورهایی به رازهای مشترک ما پی برده است و ظاهراً مصمم است که هرچه را می‌داند به زبان بیاورد.» 
ریموند کارور

اخبار و مقالات مرتبط با این کتاب:

 

داستان خیانت و فاجعه


دزد پادگان رمانی از نویسنده‌ی آمریکایی توبیاس ولف است که برنده‌ی ‌جایزه‌های بسیاری از جمله پن و فاکنر شده‌است. همچنین این کتاب در سال ۱۹۸۵ عنوان بهترین اثر داستانی را دریافت کرده است.

بخش ابتدایی کتاب که از زاویه‌ی سوم شخص است زندگی پسر جوانی را روایت می‌کند که پدرش روزی خانواده را ترک می‌کند و زندگی آن‌ها دچار خلل می‌شود. فیلیپ پسر بزرگ‌تر خانواده برای فرار از وضعیت آشفتۀ خانه به ارتش می‌پیوندد. او در تلاش است کمترین ارتباط را هم با خانواده‌ی خود قطع کند و حتی پیدا کردن برادرش که در سانفرانسیسکو ناپدید شده است را هم از سر باز می‌کند.

بخش دوم کتاب زاویه‌ی دید اول شخص دارد و از نگاه فیلیپ به اتفاقات می‌نگرد. او همراه با دو پسر جوان دیگر که آن‌ها هم جزئی از چتربازان ارتش بودند پیش از اعزام به جنگ ویتنام به انبار مهمات فرستاده می‌شود. در این ماموریت محافظتی بین سه پسر جوان -فلیپ، هابارد، لوییس- بحث‌ها و درگیرهایی رخ می‌دهد که آن‌ها ظرفیت خشونت غیرمنتظره‌ی خود را کشف می‌کنند. در بحث‌هایی که بین این سه جوان پیش می‌آید خواننده به شخصیت و گذشته‌ی هر یک از آن‌ها پی می‌برد.

در خلال محافظت از انبار مهمات سه سرباز متوجه می‌شوند جنگل مجاور درحال سوختن در آتش است. دو مرد شهری نزد سربازها می‌آیند و از آن‌ها می‌خواهند انبار را ترک کنند اما سه جوان از این نوید کمک‌بخش امتناع می‌کنند و حتی دو مرد را با اسحله تهدید می‌کنند. این اتفاق بین سه جوان رشته‌ اتصالی پنهانی را ایجاد می‌کند. آن‌ها به دوستانی تبدیل می‌شوند که گمان می‌برند در تمام مراحل می‌توانند پشت یک‌دیگر باشند اما درهمیشه بر یک پاشنه نمی‌چرخد.

در این بخش دوباره زاویه‌ی دید به سوم شخص تغییر می‌کند. روزی لوییس برای دیدن فیلمی راهی شهر می‌شود که تصمیم می‌گیرد برای خودش فاحشه‌ای اختیار کند و در راه اجابت این خواسته به دیوانه‌ترین و عجیب‌ترین روسپی ممکن برمی‌خورد. او پول کافی برای پرداختن ندارد و سرخورده به پادگان باز می‌گردد. در پس این ماجرا اتفاق عجیبی در پادگان رخ می‌دهد؛ سرقت‌‌های پی‌در‌پی که پیش از این در پادگان سابقه نداشته‌اند. این‌بخش تقریبا در کشمکش پیدا کردن سارق طی می‌شود.

بخش آخر را فیلیپ روایت می‌کند. به اعتماد او خیانت شده، دزد یکی از دوستان خودش است که او گمان می‌برد اتصالی همیشگی بینشان برقرار باشد. ولف در توصیف یاس این سرباز کمال ظرافت را به خرج می‌دهد. او دیدگاه‌های خیانتکار را هم درگیر می‌کند و خواننده را در فراز و نشیب‌های زندگی او و دوستانش شرکت می‌دهد.

این پسرها که در حال آماده شدن برای آینده‌ای خشن هستند نامه‌ها و تماس‌هایی از خانه دریافت می‌کنند که نشان می‌دهد گذشته‌یشان گم شده یا از بین رفته. دزد پادگان مملو از غم و اندوه و ناامیدی وعصبانیتی است که در تک‌تک حالت‌های شخصیت‌ها نمود دارد. کتابی دربارۀ فاجعه و خیانت که کوتاه بودن آن عاملی است که می‌توان با خواندنش یک شب دل‌پذیر را گذراند؛ البته باید بدانیم نثر شیوا و توصیفات دقیق و زیبای توبیاس ولف نیز لذت خواننده را چند برابر می‌کند.

منبع: مجله اینترنتی آوانگارد، درنا فریبرز

قهرمانِ سرخورده از جنگ

توبیاس ولف نویسنده‌ آمریكایی است كه تبحرش در خاطره‌نویسی بر كسی پوشیده نیست. زندگی شخصی و تجربه‌های زیستی ولف به حدی در بطن نوشته‌هایش حضور دارد كه حتی بسیاری از داستان‌ها و رمان‌های او را نیز تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. جدای از خاطره‌نویسی‌هایی مثل «زندگی این پسر» (۱۹۸۹) و «در ارتش فرعون» (۱۹۹۴)، یكی از آثار داستانی ولف كه به‌شدت وام‌دار زندگی شخصی‌اش است، «دزد پادگان» (۱۹۸۴) نام دارد.

رمان «دزد پادگان» در سال ۱۹۸۵ برنده جایزه‌ پن- فاكنر شد. قسمت عمده‌ای از این داستان در كارولینای شمالی اتفاق می‌افتد. سه سرباز كه به تازگی به ارتش پیوسته‌اند و دوره‌های چتربازی را پشت سر گذاشته‌اند، به پادگانی ملحق می‌شوند و منتظرند به ویتنام اعزام شوند. از آن‌جایی كه اكثر سربازان این پادگان پیش‌تر در جنگ ویتنام باهم هم‌رزم بوده‌اند، با این سه سرباز مثل غریبه‌ها برخورد می‌كنند و آنها را نادیده می‌گیرند. وقتی دزدی‌های مشكوكی در پادگان رخ می‌دهد، این سه سرباز مورد سوء‌ظنی پنهان قرار می‌گیرند.

یكی از ویژگی‌های تكنیكی و ساختاری این اثر، تغییر راوی و زاویه‌دید به شكلی متناوب در طول داستان است، به شكلی كه هر كدام از این سه سرباز در طول رمان در فصل‌هایی جداگانه فرصتی برای روایت كردن می‌یابند. اما از ویژگی‌های ساختاری و فرمی این اثر كه بگذریم، سكون و لختی غریبی بر فضای این روایت حاكم است؛ به‌طوری كه انگار هیچ اتفاقی نیفتاده اما همه چیز پیش آمده. «دزد پادگان» در عین ایجاز و فضای راكدش، چاهی عمیق در وجود مخاطب حفر می‌كند و گویی كه زندگی همین است. اما این نگاهِ خاصِ ولف به این روایت از كجا نشات می‌گیرد؟ ولف كجای این روایت ایستاده است؟ برای پاسخ به این پرسش باید كمی به زندگی شخصی ولف و اثرِ خاطره‌نگاری او، «در ارتش فرعون» نگاهی بیندازیم كه تقریبا 10 سال پس از «دزد پادگان» به چاپ رسیده است.

ولف در سن شانزده‌سالگی تصمیم گرفت تا نویسنده شود و باور داشت برای نویسندگی باید تجربیات عمیقی را در زندگی پشت سر بگذارد؛ اعتقادی كه سرانجام او را راهی ارتش كرد. او سرانجام در هجده‌سالگی با ترك مادرش، كار و زندگی عادی‌اش راهی ارتش شد. ورود ولف به ارتش بسیار شبیه به اتفاقی است كه برای فیلیپ، شخصیت اصلی رمان «دزد پادگان» می‌افتد. به نوعی می‌توان فیلیپ را همان توبیاس ولف در نظر گرفت، فیلیپ نیز مثل ولف در یك بن‌بست گیر می‌كند و اجباری در وجودش شكل می‌گیرد تا خانواده را ترك كند.

بایرون كلهون در مقاله‌ «توبیاس ولف در جست‌وجوی قهرمان شدن» معتقد است كه میل به دیده شدن و كسب جایگاه قهرمانی و منجی شدن در زندگی شخصی و ادبیات او موج می‌زند. كلهون برای استناد و اثبات ادعایش سراغ كتاب «در ارتش فرعون» می‌رود. اما كلهون بر این باور است كه رویای قهرمان شدن قبل از اعزام به ویتنام در وجود ولف از بین می‌رود. ولف پس از مرگ هم‌رزمش در جنگ ویتنام به این نتیجه می‌رسد كه زنده بودنش را مدیون مهارت بسیار زیادش نبوده بلكه او به خاطر كمبود مهارت زنده مانده بود. حقیقتی كه اعتماد به نفس ولف را نابود می‌كند و تعریف او را نسبت به شجاعت دگرگون می‌كند. شجاعت در بسیاری از جنگ‌ها سر آخر به مرگ منتهی می‌شود. ولف در كتاب «در ارتش فرعون» خودش را به عنوان «مردی كه پنهان می‌شود» معرفی می‌كند. گویی ولف در سردرگمی گنگی گیر كرده است. اینكه شجاعت چیست؟ قهرمان بودن در جنگ یعنی چه؟ زنده بودن و مرگ به چه ارزشی رقم می‌خورد؟ ولف معتقد است كه دو تن از هم‌رزم‌هایش به دلیلی مُردند كه به درستی وظایف‌شان را انجام دادند و او در حالی زنده است كه تمام وظیفه‌اش در ماموریت محول شده را به درستی به جا نیاورده است. این عقیده را می‌توان در صحنه ماموریت پست سه نفره انبار باروت در رمان «دزد پادگان» جست‌وجو كرد.

كلهون با نگاهی غضب‌آلود، ولف را انسانی در جست‌وجوی قهرمانی می‌داند؛ انسانی كه در جدال قهرمانی جنگ شكست خورد اما در ادبیات آن را بازیافت. «دزد پادگان» حاصلِ سرخوردگی و شكستِ محض ولف در مواجهه با جنگ است. ولف كه خودش را در مقام یك قهرمان می‌دید، در جنگ ویتنام سرخورده می‌شود و این سكون و كرختی در بطنِ «دزد پادگان» عیان است. ولف اما 10 سال بعد امید و عطش دوباره‌ای به قهرمان شدن بازمی‌یابد و در اثری خاطره‌نگاری با نام «ارتش فرعون»، خود را به قهرمانی در لابه‌لای كلمات بدل می‌كند. كلهون در مقاله «توبیاس ولف در جست‌وجوی قهرمان شدن» با توجه به نظریه سفر قهرمان جوزف كمپل به بررسی این روند می‌پردازد.

منبع: روزنامه اعتماد، ساسان فقیه

رازهای مشترک

توبیاس ولف از نویسندگان معاصر آمریكایی است كه در سال 1945 متولد شده است. ولف نویسنده‌ای است كه اغلب با داستان‌های كوتاهش شناخته می‌شود با این‌حال او به عنوان رمان‌نویس و همچنین خاطره‌نویس هم مطرح بوده است. ولف از سال 1997 در دانشگاه استنفورد به تدریس ادبیات انگلیسی پرداخته و اغلب داستان‌های كوتاهش را در نیویوركر به چاپ می‌رساند. او چند مجموعه داستان و دو رمان منتشر كرده و دو خاطره‌نگاری مهم هم به چاپ رسانده است. می‌توان گفت كه داستان‌نویسی ولف تحت‌تاثیر آثار نویسندگانی چون ارنست همینگوی، ریموند كارور، آنتوان چخوف و كاترین ان پورتر بوده است. خود او در مصاحبه‌ای درباره همینگوی می‌گوید: «...من عاشق همینگوی‌ام؛ عاشقش هستم و البته در عین‌حال از او بیزارم و از دستش عصبانی هم می‌شوم. اما وقتی درباره تاثیری كه بر من گذاشته حرف می‌زنم منظورم صرفا تحسین او نیست. من درباره تاثیراتی صحبت می‌كنم كه بر ما نویسنده‌ها گذاشته؛ كه ممكن است حتی از آنها آگاه نباشیم. وارد هر اتاقی كه بشویم مبلمانش به شیوه خاصی چیده شده كه ما را وادار می‌كند با آرایش مشخصی بنشینیم. خب، او یكی از كسانی بود كه قبل از اینكه ما از راه برسیم كل مبلمان اتاق را جابه‌جا كرد. با این تعریف، او بسیار تاثیرگذارتر از بسیاری از نویسندگان دیگر، به عنوان مثال، جویس بود كه زبان نوشتن را آن‌گونه كه همینگوی تغییر داد تغییر نداده است.»

دزد پادگان عنوان یكی از رمان‌های ولف است كه برنده جایزه ادبیات داستانی پن/فاكنر در سال 1985 شده است. این رمان مدتی پیش با ترجمه بیتا ابراهیمی در نشر بیدگل منتشر شد و به‌تازگی چاپ تازه‌ای از این كتاب توسط همین نشر به چاپ رسیده است. «دزد پادگان» روایتی است از سه سرباز جوان آمریكایی كه همزمان با جنگ ویتنام در پادگانی با یكدیگر دوست می‌شوند. هرچه از دوستی این سه می‌گذرد، آنها متوجه می‌شوند كه هرچه در خود می‌بینند در دیگری هم می‌بینند. این سه سرباز می‌خواهند چیزهای تازه‌ای را تجربه كنند هرچند كه ممكن است این تجربه‌ها خطرناك هم باشند. ماجرا از جایی بحرانی می‌شود كه دزدی‌هایی در پادگان اتفاق می‌افتد و این سه به یكدیگر سوء‌ظن پیدا می‌كنند. در بخشی از این رمان می‌خوانیم: «امیدوارم لوییس از پس زندگی برآمده باشد. با این‌حال حتما به رغم میلش اغلب به یاد می‌آورد كه به خاطر دزدی از ارتش بیرونش كرده‌اند. باوركردنی نیست كه چنین اتفاقی برایش افتاده؛ باورنكردنی و ناعادلانه. قرار نبود دزد بشود؛ و هابارد هم قرار نبود فراری بشود. حتما برای فرار دلایل موجهی داشته. شاید حتی اصولی داشت كه چاره‌ای جز این برایش نگذاشته بود؛ و دیگر آنكه، شاید، ناامیدتر از آن بود كه كار دیگری بكند، ناامید و ناشاد و وحشت‌زده. دلیل گریختنش، هرچه بود، این چیزی نبود كه او می‌خواست. من هم قرار نبود این چیزی بشوم كه حالا هستم، مردی وظیفه‌شناس و مسئول، شاید حتی به تعبیر شما مردی خوب؛ البته امیدوارم این‌طور باشد. اما در عین‌حال مرد محتاطی هم هستم، خوگرفته به آسایش، با گوشه چشمی به راه‌های بی‌خطر».

منبع: روزنامه شرق، پیام حیدری قزوینی

پیکار با سرنوشت

 

«همه‌ی ما دنبالِ چیزی هستیم. بیش‌ترِ ما با این احساس زنده‌گی می‌کنیم که کامل نیستیم. همیشه کاری هست که باید انجام شود؛ تکه‌ای که در نهایت ما را کامل می‌کند؛ یعنی آن‌چه که گمان می‌کنیم سرنوشتِ واقعیِ ماست.»
تکه‌ای گفت‌وگوی توبیاس وُلف با مجله‌ی داستان کوتاه انگلیسی

یک رمانِ کوتاه و خواندنی که فضایی خاص رقم می‌زند در حجمی اندک. قصه‌ی مشتی سرباز با دنیاهایی متفاوت که حالا کنارِ هم افتاده‌اند و زیستِ سه‌تای‌شان ربطِ مستقیم پیدا می‌کند با هم. «دزدِ پادگان» مدام سوال ایجاد می‌کند. برای چه می‌جنگیم؟ برای که جان‌مان را تقدیم می‌کنیم؟ آیا زنده‌گی واقعا این همه ارزش دارد که پدرمان در بیاید؟ توبیاس وُلف رمانی فشرده نوشته که باوجودِ صفحاتِ کم‌اش، خرده‌روایت‌هایی اثرگذار دارد و جزییاتی که به درستی سرجای‌شان نشسته. رمان پر از فضاهای متنوع است. از خانه‌ی خانواده‌ی آمریکایی که پدری تنوع‌طلب دارد و شب‌ها به پسرهای‌اش چشم می‌دوزد تا پادگانی با انبوهِ آدم‌های متنوع و پسرانی که دنیایی بهتر می‌خواهند. تا محله‌ای که پاتوقِ فاحشه‌های تازه‌کار است و به امیدِ درآمدی بهتر موفقی به این حرفه مشغول می‌شوند. «دزدِ پادگان» به طورِ کلی شمایلِ گونه‌گونِ سه‌ سربازِ آمریکایی در دورانِ جنگِ ویتنام را تصویر می‌کند که در انتظارند... اما رمان به طورِ مشخص‌تر به شرایطی اجتماعیِ آمریکا نگاه دارد و با نشان‌دادنِ تصویرِ غم‌زده‌ی یک خانواده آغاز می‌شود که پسران‌اش ملالِ روزگار را چشیده‌اند و فیلیپ بیشاپِ قصه کارش از همین‌جا آغاز می‌شود... «دزدِ پادگان» یکی از مشهورترین کارهای توبیاس ولف، نویسنده‌ی آمریکاییِ برنده‌ی پن/فاکنر است که هفته‌ی گذشته ترجمه‌ی فارسی آن در نشرِ بیدگل و با ترجمه‌ی بیتا ابراهیمی منتشر شده است.

جمعِ دوستانِ بی‌قید
«دزدِ پادگان» با صحنه‌ی نگاه‌کردنِ مردی به نامِ گای بیشاپ به پسران‌اش آغاز می‌شود و به صورتِ فشرده قصه‌ی خانواده و آشناییِ زن و مرد و بعد بچه‌های‌شان مرور می‌شود. بچه‌هایی که به نظر می‌رسد سرنوشتِ روشنی در انتظارشان نباشد و یک روز صبح فیلیپ با اتوبوس به مرکزِ شهر می‌رود تا در نیروی دریایی نام‌نویسی کند. اما دفتر بسته است و وقتی بعدِ کمی پرسه‌زنی بازمی‌گردد باز هم با درِ بسته روبه‌رو می‌شود و کمی خیابان‌گردی می‌کند تا به ساختمانی دیگر می‌رسد و در نهایت در ارتش ثبت‌نام می‌کند. قصه‌ی توبیاس وُلف ماجرای سه سرباز جوانِ آمریکایی‌ست که منتظر هستند تا به ویتنام ارسال شوند و مسیرِ تصادفی قصه‌های‌شان را به هم گره زده. فیلیپ... لوییس... هابارد... فصل‌به‌فصل روایت‌ها تغییر می‌کنند و از جایی این لوییس است که نقشِ اولِ روایت می‌شود. فیلیپ بیشاپ در وقایعی که در پادگان می‌گذرد نقش کمتری ایفا می‌کند، اما رمان در اصل داستان اوست. نویسنده قصه‌اش را با طرحی از کودکیِ ناامید و خالیِ او آغاز می‌کند و تقریباً دو دهه بعد با بازتاب‌های اتفاقات در زنده‌گیِ او پایان می‌یابد. پدر جوان از خانه خارج شده است، مادرش همواره در معرضِ افسرده‌گی است و برادرش به سرعت به سوی نابودی حرکت می‌کند. و در نهایت تصمیمی که به نوعی برآمده از اعمالِ دیگران است پسر را به سوی پادگانی روانه می‌کند که ناظرِ باشد با اتفاقاتی جدی.
«دزدِ پادگان» را با اتفاقاتی می‌شناسیم که در پادگان رخ می‌دهد و ماجراهای دزدی‌هایی مشکوک که معلوم نیست کارِ چه کسی‌ست. نویسنده گره‌را به موقع باز می‌کند و اساسا دنبالِ خلقِ فضایی معمایی نبوده، بلکه بیش‌تر به طرفی حرکت کرده که نشان دهد چه چیزهایی یک جوان را وادار به دزدی کرده. تصویری مهم که رمان ایجاد می‌کند برمی‌گردد به چالشِ یکی از سربازها با خودش برای دزدی. خبری از درگیری با وجدان به شیوه‌ی داستایفسکی نیست، اما جنسی از تصمیم‌گیری دیده می‌شود که حوادثِ بعد تکمیل‌اش می‌کند. سرباز برای ماندن پیشِ زنی به کمی پول احتیاج دارد، اما کیفِ پولِ رفقای‌اش یکی از یکی خالی‌تر است و او مجبور می‌شود جُرم‌اش را ادامه دهد.
اگرچه بخشِ عمده‌ی دزد پادگان از نظرگاهِ فیلپ بیشاپ روایت می‌شود، اما توبیاس ولف خودش را فقط محدود به زیستِ یکی از پرسوناژهای‌اش نکرده و برای روان‌شدنِ روایت‌اش، افکار و تجربیاتِ چندین شخصیت را به تصویر می‌کشد تا خواننده‌ی کتاب آگاهی و اشرافِ کامل نسبت به سیرِ وقایع داشته باشد. داستان‌نویس این چرخش‌ها و تغییرهای نظرگاه را با مهارت انجام می‌دهد. درباره‌ی «دزدِ پادگان» گفته می‌شود نسخه‌های اولیه بسیار حجیم‌تر از این بوده و ولف پس‌از بازنویسی و اعمالِ تغییرات، بخش‌های زیادی را حذف کرده و در نهایت به نسخه‌ی فعلی رسیده که برای‌اش جایزه‌ای را به همراه داشت که بسیاری از منتقدانِ آمریکایی معتقدند مسیرِ حرفه‌ای توبیاس ولف را شکل داد.

نویسنده کیست؟
توبیاس ولف؛ یا به طور کامل توبیاس جاناتان آنسل ولف ، متولد نوزدهمِ ژوئن ۱۹۴۵ در آلابامای ایالات متحده‌ی آمریکا. نویسنده‌ای آمریکایی که در درجه‌ی اول برای خاطرات و داستان‌های کوتاه خود مشهور شد. داستان‌هایی که در آن صداهای زیادی و طیف گسترده‌ای از احساسات وجود دارد و به طرز ماهرانه‌ای به تصویر کشیده شده است. نگاهِ جامع و استفاده از پرسوناژهای متنوع یکی از چیزهایی بود که باعثِ شهرت و استقبالِ مخاطب از نویسنده‌های پس از جنگ در آمریکا داشت. مخاطب دنبال روایت‌هایی بود که آدم‌های معمولی و ضعیف هم در آن‌ها حاضر باشند و ولف در «دزدِ پادگان» هم دامنه‌ی متنوعی از آدم‌ها را در داستان نشان داده. والدین ولف وقتی کودک بودند طلاق گرفتند و از ده‌ساله‌گی به همراه مادرش که به طور مکرر از شهری به شهری دیگر سفر می‌رفت زنده‌گی کرد. او سرانجام در  واشنگتن زندگی کرد و در آنجا دوباره ازدواج کرد. بخشی از شهرتِ ولف برای دو خاطره‌نگاریِ مهم او هستند که روایتِ زنده‌گی خودش و تجربه‌های‌اش در نوجوانی‌ست. ولف درباره‌ی کودکی‌اش در دهه پنجاه میلاد‌ی از رابطه‌ی نامطوب با ناپدری‌اش در کتاب «زندگیِ این پسر» نوشت و بسیاری از منتقدانِ آمریکایی آن را بهترینِ کارِ نویسنده می‌دانند.
زندگیِ ولف سمتی دیگر دارد که برمی‌گردد به حضورِ او در ویتنام به عنوانِ سرباز که عملا بخشی از نگاه و داوری به «دزدِ پادگان» را هم شکل می‌دهد. او شدیدا مخالفِ حضورِ کشورش در آمریکا بود. او چندسال پیش در گفت‌با علیرضا غلامی در مجله‌ی نافه از شرکت در جنگِ ویتنام ابرازِ پشیمانی کرد و گفت «انتقادهای زیادی علیه تصمیمِ کشور من برای جنگ در ویتنام بود. اما کشورِ‌ من واقعا بی‌شعور بود.»

یک گفت‌وگو
کتابِ «دزدِ پادگان» کتابی‌ست خواندنی که علاوه بر روایتِ جذاب‌اش تکمله‌ای مهم دارد. گفت‌وگوی توبیاس وُلف با مجله‌ی داستان کوتاه انگلیسی که بسیار راه‌گشاست در شناختِ نویسنده. او اعتراف می‌کند که ادبیات زنده‌گی‌اش را دگرگون کرده و از او آدمِ دیگری ساخته. پرسش‌هایی که جان پین می‌پرسد نشان می‌دهد چه‌گونه می‌شود کندوکاوی دقیق انجام داد میانِ زنده‌گی و آثارِ نویسنده و با طرحِ پرسش‌هایی به‌جا، پاسخ‌هایی خواندنی دریافت کرد. نسخه‌ای که نشرِ بیدگل منتشرش کرده هم قطع و کیفیتِ چاپ مناسبی دارد و هم ترجمه‌ای معقول و با مصاحبه‌ای که از توبیاس ولف در آن گنجانده شده، حاصل را کاری مطلوب کرده که به راحتی می‌توان خواندن‌اش را پیشنهاد کرد. «دزدِ پادگان» قصه‌ی درگیریِ آدم‌هاست با راهی که رفته‌اند، یا در مقابل‌شان ترسیم شده. و شوریدن علیه سرنوشت.

*تیترِ یادداشت برگرفته‌ست از نامِ رمانی از واسیلی گروسمان

نوشته‌ی میلاد حسینی
منبع: خبرگزاری سازندگی