آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 8
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 18
دوست نداشتم 0

خطای نسل ها

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
265273
شابک:
9786003674295
انتشارات:
موضوع:
داستان های فرانسه کانادایی قرن 20
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
352
طول:
20.5
عرض:
14
ارتفاع:
2.4
وزن:
346 گرم
قیمت محصول:
500,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره خطای نسل ها:

هوستون آثارش را به زبان فرانسه می‌نویسد و نخستین رمانش را با عنوان واریاسیون‌های گلدنبرگ در ۱۹۸۱ نگاشت که نائل به دریافت جایزه‌ی کنترپوان شد و پس از آن آثار بی‌شمار دیگری را به رشته‌ی تحریر درآورد، وی در این‌باره چنین می‌گوید: «به خاطر ترک مادرم، به‌عنوان نوعی انتقام در مقابل حرکت او، زبان مادری‌ام را به‌طور سمبلیک، برای بازسازی هویتی خیالی در زبانی بیگانه ترک کردم، بدین ‌ترتیب که: می‌بینی، من خودم، خودم را آفریدم، خودم در خودم متزاید شدم و به شما هیچ بدهی‌ای ندارم. من خود، مادر و پدر خودم هستم. اما بعدها از این موضع‌گیری و طرز رفتار فاصله گرفتم و فکر می‌کنم مشکل بتوان نویسنده‌ی خوبی شد اگر کودکی خودمان را نفی کنیم.» پس از مدتی، برای دادخواهی و بازگشت به زبان مادری‌اش، به ترجمه‌ی آثارش به زبان انگلیسی مبادرت ورزید و نخستین رمانش به زبان انگلیسی با عنوان آوازهای دشت در ۱۹۹۳ به چاپ رسید. این اثر، دهمین اثر وی، اما اولین رمانی است که به زبان مادری‌اش نوشت. نانسی هوستون نوازنده نیز هست، پیانو، فلوت و کلاوسَن می‌نوازد. موسیقی، الهام‌بخش بسیاری از رمان‌های او بوده است.

من هر چهار بچه‌ی رمان خطای نسل‌ها بودم: منحرف و بی‌رحم مثل سُل، آشفته و عصبی مثل راندال، بی‌نهایت ناراحت و پرخاشگر مثل سادی، شاد و سرزنده مثل کریستینا. همه‌ی این‌ها را تجربه کردم. در حقیقت، ما خیلی پیچیده‌تر از آن‌ چیزی هستیم که در مورد زندگی خودمان برای خود و دیگران تعریف می‌کنیم. به توصیف برخی از جنبه‌های وجودی خویش عادت کردیم و نه بقیه‌ی جنبه‌ها. داستانی از زندگی خود می‌سازیم و به‌نحوی خود را قربانی، سازگار و خوب جلوه می‌دهیم. من سعی کردم تا جایی که امکان داشت منصف باشم و در آن جنبه‌ی افسرده‌ی وجودی‌ام اغراق نکنم: من دختربچه‌ی شاد و سرزنده‌ای نیز بودم.