آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 0
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 10
دوست نداشتم 0

طوطی فلوبر (چشمه)

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
264890
شابک:
9786220100041
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
داستان های انگلیسی قرن 20
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
249
طول:
21.5
عرض:
14.5
ارتفاع:
1.5
وزن:
230 گرم
قیمت محصول:
580,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره طوطی فلوبر (چشمه):

توضیحات

کتاب طوطی فلوبر اثری است از جولین بارنز به ترجمه عرفان مجیب و چاپ انتشارات چشمه. رمانی پر رمز و راز با لایه های پنهان که ماجرای مردی علاقه مند به فلوبر را به تصویر می کشد. علاقه ای که پای او را به فرانسه باز می کند تا از زوایای مخفی و رمزآلود زندگی فلوبر سردرآورد و در این راه آن چنان پیش می رود که حقایق زندگی اش با ماجرای رمز آلود مرد مورد علاقه اش در هم می آمیزد. یکی از سوالاتی که ذهن جفری بریت ویت را بسیار به خود مشغول می سازد این است که از میان طوطی های خشک شده بسیاری که ادعا می شود همگی شان اصل هستند، کدامیک در حقیقت همان است که فلوبر همزمان با نوشتن رمان ساده دل روی میز خود داشته است. این روایت فراتر از یک رمان است، زیرا در آن رده هایی از زندگی نامه، تحلیل و نقد ادبی نیز به چشم می آید.

گزیده ای از کتاب

 

شما هم از من انتظاراتی دارید، مگر نه؟ در این دوره و زمانه وضع همین است. مردم فارغ از سطح آشنایی شان با شما خیال می کنند صاحب بخشی از وجودتان اند. شما اگر آن قدر بی پروا باشید که مرتکب نوشتن یک کتاب شوید، حساب بانکی و سوابق پزشکی و وضعیت زناشویی تان را تا ابد در معرض مالکیت عموم قرار داده اید؛ اما فلوبر مخالف این وضع بود، می گفت: «هنرمند باید هرطور شده آیندگان را مجاب کند که هرگز وجود نداشته است.» در نظر مذهبی ها مرگ موجب زوال بدن می شود و اسباب آزادی روح. در نظر هنرمند مرگ موجب زوال شخصیت می شود و آزادی اثر. به هرحال این هم نظری است. البته اغلب خلافش اتفاق می افتد. به سرنوشت خود فلوبر نگاه کنید: یک قرن پس از مرگش، سارتر مثل یک نجات غریق قلدر مستاصل، ده سال آزگار سینه ی فلوبر را فشار می دهد و در دهانش می دمد. ده سال آزگار سعی می کند فلوبر را به هوش بیاورد تا فقط بتواند بنشاندش روی ماسه ها و به او بگوید درباره اش چه فکر می کند.