پیکار با سرنوشت
اگر میخواهید کتابی بخوانید که هم جز شاهکارهای ادبی قرن بیستم و هم برابر با جنگ و صلح تولستوی باشد، کتاب پیکار با سرنوشت میتواند بهترین انتخاب شما باشد. این کتاب با پشت سر گذاشتن داستانهای عجیب و غریبی که برای چاپ داشته است، یکی از شاهکارهای ادبیات روسیه شناخته میشود و به اعتقاد خیلی از منتقدین ادبیات روس بهترین اثر ادبی روسیه مدرن شناخته میشود.
خواندن این کتاب شما را با لایه های پنهانی و نهان دولت شوروی آشنا میکند و به خواننده نشان میدهد که چطور در زمان نظام شوروی مردم با درگیریهای روزمرهی خود دست و پنجه نرم میکردند و چطور این رهبران مستکبر این نظام ذهن مردمانشان را شست و شو داده بودند.
درباره کتاب پیکار با سرنوشت نوشتهی ویسلی گروسمان
سروش حبیبی مترجم این کتاب در مقدمهی کتب مینویسد: «نوشتن کتاب پیکار با سرنشت که ترجمه آن را هم اکنون پیش رو دارید در سال ۱۹۶۲ به پایان رسید. گروسمان آن را برای مجله زنامیا فرستاد. سردبیر این مجله وادیم کُژِنیکف یک نسخه از آن را به لوبیانکا (منظور اداره پلیس سیاسی شوروی است) فرستاد. مأموران کا. گ. ب. به خانه گروسمان آمدند و کلیه نسخههای دستنویس یا ماشین شدهای را که یافتند و حتی کاغذهای کپی و نوار ماشین تحریر او را توقیف و نابودند کردند. خود گروسمان بازداشت نشد اما بعد از این واقعه مدت زیادی زنده نماند و یک سال و نیم بعد در سن پنجاه و نه سالگی درگذشت. بعد از مرگ گروسمان پروندهی نسخههای سوختهی این کتاب بسته شد. اما دو نسخه از این کتاب مانده بود، یک نسخه از آن به صورت مخفی از کشور خارج شد و در سال 1980 میلادی به انگلیسی منتشر شد.
سردبیر مجله زنامیا حق داشت که از خواندن کتاب این طور به وحشت افتد. گروسمان بعدها نوشت: «... دولت با محروم ساختن مردم از آزادی، پارلمانی پوشالی، انتخاباتی پوشالی، اتحادیه های صنفی پوشالی و به طور کلی جامعه ای پوشالی درست می کند.»»
خلاصه داستان پیکار با سرونوشت نوشتهی ویسلی گروسمان
داستان کتاب پیکار با سرنوشت در واقع داستان خانوادهی ویکتور اِشتروم است. این کتاب که به عنوان یک داستان ضد استالینی شناخته میشود، روایت رتبه بندی های دولت شوروی و نقد مستقیمی به فعالیتهای این کشور است.
در بخشی از کتاب پیکار با سرنوشت میخوانیم
بعد از دومین کنگره کمینترن اول بار بود که میخائیل سیدورویچ ماستوفسکوی در اردوگاه اسارت آلمانها زبانهای خارجی ای را که می دانست جدی به کار می برد. پیش از جنگ در لنینگراد،کمتر فرصتی پیش می آمد که با خارجیان حرف بزند. اکنون سالهای جلای وطن را در لندن و سوئیس به یاد می آورد. آن روزها در جمع رفقای انقلابی گفت وگو بود و بحث و ترانه خوانی به
بسیاری از زبانهای اروپایی.
هاردی کشیشی ایتالیایی، که تختش کنار تخت ماستوفسکوی قرار داشت به او گفته بود در اردوگاه از پنجاه و شش ملت مختلف اسیر هست.
دهها هزار اسیری که در خوابگاههای اردوگاه به سر می بردند از حیث سرنوشت و لباس و رنک چهره و شیوه پا بر زمین کشیدن و نیز خوراک، که سوپ شلغم بود و چربی آن پیه مصنوعیء که اسرای روس ان را چشم ماهی مینامیدند و غذای جملگی آنها بود، همه یکسان بودند.
در چشم روٌسای اردوگاه تنها نشان تمایز اسرا شماره آنها و رنگ نواری بود که بر کت آنها دوخته شده بود. سرخ مخصوص اسیران سیاسی بود و سیاه مال خرابکاران و سبز ویژه دزدان و آدمکشان.
اختلاف زبان نمی گذاشت که اسیران حرف یکدیگر را بفهمند. اما سرنوشت واحدی آنها را به هم پیوند می داد. متخصصان فیزیک مولکولی و کارشناسان دستنوشتههای کهن و دهقانان ایتالیایی و چوپانهای کروآتی که از نوشتن نام خود نیز عاجز بودند روی تختها کنار هم می خوابیدند. آن، که روزگاری به آشپز خود دستور می داد که صبحانه اش چنین و چنان باشد و کم شدن اشتهایش سرپیشخدمتش را به تشویش می انداخت، با آنکه جز شورماهی غذایی نمی شناخت، شانه به شانه به بیگاری می رفتند و تق تق کفشهای چوبین خود را با هم می آمیختند و با حسرت چشم به راه کوست تراگر (حامل بشکه غذا) یا به قول اسرای روسی بندها کاستریک (تلفظ ناشیانه همان کلمه) میماندند.
درباره نویسنده
ویسلی گروسمان نویسنده و خبرنگار روس در جنگ جهانی دوم بود. این نویسنده در 12 دسامبر سال 1905 است. او در شهر کییف واقع در اکراین امروزی به دنیا آمد و سپس در مسکو درس خواند و در رشتهی شیمی از دانشگاه مسکو فارغ التحصیل شد. در سال 1934 بود که ویسلی گروسمان کار مهندسی را کنار گذاشت و به نویسندگی مشغول شد. اولین اثر این نویسنده هم در همین سال منتشر شد. یکی از نخستین داستانهایش مورد توجه ماکسیم گورکی قرار گرفت و گورکی از او دعوت کرد و با او حرفهایی زد که زاد سفرش در راه زندگی شد.
گروسمان بعد از دیدارش با گورکی داستانهای زیادی نوشت و آنها را به صورت چند مجموعه داستان منتشر کرد. تمام آثار این نویسنده تجلیلی بودند از جانفشانیهای سربازان ارتش سرخ و نیز ار تلاش پرشور کارگران شوروی، یعنی سرود سازندگانی که سنگهای سوسیالیسم را با ملات جان و توان خود بر هم استوار میسازند. این نوشتهها مانند آثار دیگر نویسندگان شوروی همهی نمونههای بودند که از رمان تربیتی یا به قول خودش داستانهایی از کارگر شوروی که میبایست راه خود را از کودکی، پس از گذراندن دوران انقلاب، تا زندگی پرتکاپوی مبارز کمیتنرن بپیماید. سرنوشت گروسمان نیز با سرنوشت هزاران نویسنده دیگر شوروی تفاوتی نداشت. او نیز از برگزیدگان آن روزگار و مورد حمایت دستگاه دولت بود و از مصایب نظام وحشت برکنار ماند و نصیب خود را از رفاه و شهرت و موفقیت برد. گروسمان در تمام مدت جنگ در جبهه بود و با مجله «ستاره سرخ» ارگان ارتش شوروی همکاری می کرد.
ترجمه کتاب پیکار با سرنوشت به فارسی
کتاب پیکار با سرنوشت یکی از کتابهای است که توسط سروش حبیب ترجمه شده است. این کتاب یکی از کتابهای مورد علاقهی سروش حبیبی بوده است و به همین دلیل هم آن را ترجمه کرده است.
سروش حبیبی مترجم سرشناس ایرانی متولد هفت خرداد 1312 در تهران است. او تحصیلات ابتدایی خود را در تهران تکمیل کرد و در سال 1329 به مدرسهی عالی پست و تلگراف رفت و بعد از فارغ التحصیلی از آنجا در وزارت پست و تلگراف و تلفن مشغول به خدمت شد. سروش حبیبی در سال 1339 برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در دانشکده فنی دارمشتات آلمان رشتهی الکترونیک خواند. در طی همین سفر بود که سروش حبیبی با زبان آلمانی آشنا شد. سروش حبیبی بعد آلمانی دو زبان انگلیسی و فرانسه را نیز آموخت و در میانسالیاش به سراغ زبان روسی رفت. این امر او را یکی از بهترین مترجمان چندزبانهی ایرانی میکند.
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
خواندن این کتاب را به همهی دوست داران ادبیات روسیه پیشنهاد میکنیم. این کتاب با داشتن روایتی جذاب و خواندنی خواننده را غرق در خود میکند. خواندن این کتاب همچنین سبب میشود که خوانندگان با نظام شوروی آشنا شوند.