آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 1
در حال خواندن 0
خواندم 2
دوست داشتم 16
دوست نداشتم 0

من لوسی بارتون هستم

امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
164550
شابک:
9786008211211
انتشارات:
موضوع:
داستان های آمریکایی قرن 20
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
144
طول:
21.4
عرض:
14.5
ارتفاع:
1
وزن:
172 گرم
قیمت محصول:
100,000 ریال
موجود نیست
درباره من لوسی بارتون هستم:
درباره کتاب:

این رمان از کاندیداهای جایزه من بوکر در سال ۲۰۱۶ بود و داستان آن درباره زن جوانی است که دو فرزند دختر دارد. این زن به دلایلی دور از والدینش زندگی می کند. شخصیت اصلی این رمان زنی به نام لوسی بارتون است که به خاطر بیماری در بیمارستان بستری است و اتفاقات داستان رمان هم در همان بیمارستان مرور می شود.

مادر لوسی به عنوان همراه بیمار، چند روز را کنار او می ماند و خاطرات و اتفاقات رمان در همین چند روز مرور می شود. خانواده لوسی وضع اقتصادی ضعیفی دارند و طی داستان، سختی های دوران کودکی لوسی بیان می شود. لوسی با شرایط حاکم در خانه و علاقه شدیدی که به مطالعه دارد، موفق می شود در مدرسه بورسیه بگیرد و زندگی اش در مسیری جدید و باورنکردنی می افتد.

لوسی در ادامه داستان با نویسندگان و شخصیت های بزرگ هم کلام می شود. در ادامه ازدواج، نویسنده شدن و مادرشدن لوسی روایت می شود و رگه های رمانتیک و احساسی داستان، خود را نشان می دهند.

بخشی از داستان:

مادرم باز با همان لحنی که در کودکی با ما صحبت میکرد گفت: «ببین لوسی بارتون، سگ لعتی!من از او ن سر مملکت نکوبیدم بیام اینجا که تو بهم بگی ما آشغالیم. اجداد من و اجداد پدرت جزو اولین کسانی بودن که به این کشور اومدن. آهای لوسی بارتون!من ننشستم توی هواپیما،بیام اینجا که تو بهم بگی آشغال!اجداد ما آدم های خوب و شایسته ای بودن. اون ها توی سواجل ماساچوسات از کشتی پیاده شدن. اون ها مردم ماهی گیری بودن که این سرزمین رو آباد کردن. این ما بودیم که این کشور رو ساختیم،و اون هایی که بهتر و شجاع تر بودن بعدا اومدن ب میدوست؛ یعنی ماها، یعنی تو، این رو هیچ وقت فراموش نکن» چند دقیقه ساکت ماندم و بعد گفتم: «باشه؛فراموش نمیکنم» و در ادامه گفتم: «من شرمنده ام، مامان،من متاسفم»
برچسب‌ها: