آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 5
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 37
دوست نداشتم 0

دختری از پرو

امتیاز محصول:
(2 نفر امتیاز داده‌اند)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
15723
شابک:
9786005026696
موضوع:
داستان های پرویی قرن 20
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
349
طول:
21.5
عرض:
14
ارتفاع:
1.5
وزن:
375 گرم
قیمت محصول:
3,350,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره دختری از پرو:

 

«دختری از پرو» نوشته ماریو بارگاس یوسا(-۱۹۳۶)، نویسنده پرویی و یک رمان عاشاقانه از ادبیات آمریکای لاتین است. داستان درباره شخصیتی به نام ریکاردو است که در شیلی با دختری رو به رو می‌شود که او را «شیلیایی کوچک» می‌نامد. این دختر بعدها زندگی ماجراجویانه و پرفراز و نشیبی را در پیش می‌گیرد و ریکاردو می‌کوشد او را دنبال کند. این رمان آخرین رمان یوسا، پیش از آن است که جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند. 

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: 

اما در واقع چیزی که آن تابستان را متمایز می‌کرد حضور ناگهانی دو خواهر در میافلورس بود‌؛ دخترانی با ظاهر پر زرق و برق و بحث‌انگیز که از کشور دوردست شیلی آمده بودند. آن‌ها که تند و تند حرف می‌زدند، به گونه‌ای تقلید‌ناپذیر کلمات را با « پ ف ا و ه» به پایان می‌رساندند که به آه کشیدن یا اظهار تعجب شبیه بود و دل همه‌ی ما را می‌برد؛ ما که به تازگی شلوار‌های کوتاه را کنار گذاشته مثل بزرگ‌تر‌ها شلوار‌های بلند می‌پوشیدیم. و مرا شیفته‌تر از دیگران می‌کرد. 

دو خواهر شبیه یکدیگر بودند. آن که بزرگ‌تر بود لیلی نام داشت و کمی از دیگری که یک سال از او کوچک‌تر بود و لوسی نامیده می‌شد، کوتاه‌قدتر بود. لیلی بیش از چهارده پانزده سال نداشت و لوسی سیزده چهارده ساله بود. انگار صفت «پُرزرق و برق» را برای آن‌ها ساخته بودند، با این حال لوسی کم‌تر از خواهرش جلب توجه می‌کرد، نه تنها به این خاطر که مو‌های کوتاه‌ترش به بوری مو‌های او نبود و نسبت به او ساده‌تر لباس می‌پوشید، بلکه برای این‌که ساکت‌تر بود. هنگام رقص نیز اگرچه چنان قر می‌داد که هیچ یک از دختران میافلورس جرأت چنان حرکاتی را نداشت، ولی در مقایسه با لیلی آتشپاره، آن عروسک چرخان، آن شراره‌ی مانده در باد، همچنان جدی‌تر، پر عقده و تقریباً بی‌مزه به نظر می‌آمد؛ لیلی به‌محض این‌که صفحه‌ی مامبو روی گرامافون به چرخش درمی‌آمد، می‌پرید وسط پیست. 

 

 

برچسب‌ها: