آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 2
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 14
دوست نداشتم 0

پدی کلارک هاهاها

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
داستان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
151656
شابک:
9786003760752
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
علوم اجتماعی و سیاسی
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1394
جلد:
شمیز
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
344
وزن:
380 گرم
قیمت محصول:
240,000 ریال
موجود نیست
درباره پدی کلارک هاهاها :

درباره کتاب:

رادی دویل نویسنده بزرگ ایرلندی در1958 در دوبلین متولد شد. خیلی زود دست به قلم شد و رمان ها و نمایشنامه هایی نوشت . «پدی کلارک هاهاها» را شاهکار او می دانند رمانی که در 1993 منتشر شد و برنده ی جایزه ی معتبر بوکر شد. اما این تنها موفقیت این رمان نبود، پر فروش ترین کتاب جایزه ی بوکر نیز شد. این اثر به زبانهای زنده ی عمده جهان ترجمه شده است. «پدی کلارک هاهاها» یک رمان شیرین، جذاب ، پرطنز و خواندنی است و امید که ترجمه آن مورد اقبال خوانندگان آثار درخشان ادبی قرار گیرد.

نوشتن پدی کلارک ها ها ها را فوریهٔ ۱۹۹۱ شروع کردم، چند هفته پیش از تولد نخستین فرزندم. رمان سومم، پیشوا را تازه در نوامبر گذشته اش تمام کرده بودم و خوب یادم است که بهم می گفتند این آخرین کتابی خواهد بود که تا مدت ها می نویسی، تا وقتی که فرزندت و فرزندهای دیگرت از آب و گل در بیایند و مدرسه بروند. به نظر من که دوستانم داشتند شوخی می کردند، ولی همین هم نگرانم می کرد. من یک معلم بودم و حالا یک پدر ولی چیز دیگری که می خواستم آن را تمام و کمال به دست بیاورم، رمان نویس شدن، داشت به حاشیه می رفت، داشت تبدیل می شد به یک سرگرمی یا حتی یک خاطره. این بود که پدی کلارک را شروع کردم تا به خودم ثابت کنم می توانم، که البته این کار را هم کردم.

به خودم ثابت کردم هنوز هم در زندگی ام برای نوشتن جایی هست. درست یادم نمی آید چرا تصمیم گرفتم از یک پسر بچهٔ ده ساله بنویسم، یا از پسر بچه ای در ۱۹۶۸. تصمیم ها یادم نمی ماند. در ۱۹۶۸ من هم مثل پدی ده سالم بود. یادم می آید در مورد بچگی ام خیلی فکر می کردم و احتمالاً به آیندهٔ پسرم. پدر و مادرم هنوز در خانه ای که در آن بزرگ شده بودم زندگی می کردند. مدرسه ای که در آن درس می خواندم و خانه های اطرافش، زمین ها و ساختمان خرابه هایی بود که پدی کلارک در آن بازی می کرد. می دانستم که گذشته ام خیلی به این رمان نزدیک است ولی یادم نمی آید چرا این تصمیم را گرفتم.
 

برچسب‌ها: