مسیحای شهر (ماندنی های زندگی آسید مهدی قوام)
مشروطه در تاریخ ایران، سرآغاز تغییرات مهمی بود. ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در حال دگرگون شدن بود. این تحولات ساحت فرهنگ را هم فرا گرفته بود.
موج مدرن شدن همه چیز و همه کس را فرا میگرفت. سنت جایگاه محکم خود را از دست داده بود و با حیرت نظارهگر روند تغییرات بود. حامیان سنت و در راسشان علمای دین، منفعل شده بودند. بسیاری تلخی حوادث را بر نتافتند، زی طلبگی را به کناری نهادند و جذب بوروکراسی سوغات فرنگ شدند. این همانی بود که حکومت میخواست.
کتاب حاضر به احوال آقا سید مهدی قوام و رفیق دیریناش سید رضا دربندی میپردازد که هر دو بیش از گفتار، رفتار و شیوهی زیستشان مردم را به خدا دعوت میکردند. این دو بزرگوار هر دو طبیبان دوار شهر بودند که همراه با چراغ در قلب و جان به دنبال گمشدگان راه میگشتند تا دستی را در دست حضرت حق گذاشته و مردمان را با آسمان جانشان آشنا سازند.
سبک زندگی اینان متمایز شدن نبود. آنها به دنبال شهرک مسکونی جدا، قبرستان جدا، سانس استخر جدا و…که امروزه برای روحانیون و مداحان فراهم میکنند نبودند. آنها در مدرنترین خیابان تهران –لاله زار- که به شانزه لیزه تهران مشهور بود، میرفتند و جوانان را با خدا آشنا میکردند.
این کار، ادا نبود، رنج میکشیدند. درون آتش رفتن آسان نیست؛ توان معنوی بالایی میخواهد.