این جا بدون مرد
از بالای عینکش نگاهم کرد و گفت: از کی تا حالا سیگار میکشی؟ اگر عذر و بهانه میآوردم، بازنده بودم. گفتم: وسط این همه بدبختی، زمان سیگاری شدن زنت واست مهم شده؟ یعنی اینقدر بی دغدغه شدی تو؟ احمد، تو گرفتار نیستی، مردم خیلی گرفتارن ها! گفت کدوم بدبختی؟ خدا رو شکر زندگیت سرجاشه، شوهرت هم مثل اینکه بدنش مقاومه، منقرض نمیشه. واسه کدوم بدبختی سیگار دود میکنی؟
زیر لب گفتم: همین دیگه. جیزی که تو واسهش شکر میکنی، واسه یکی دیگه بدبختیه!
کتاب اینجا بدون مرد، نوشته خانم مونا زارع داستان ویروسی است که درحال انقراض مردهاست، و دنیایی که به دست زنها افتاده. میترا، آیدا و شیرین سه زنی هستند که از قضا هنوز مردی در زندگیشان هست و آنها سعی میکنند مردهایشان مثل کالایی لوکس مخفی کنند.
داستان به شیرینی و طنازی روایت شده و سعی در به چالش کشیدن کلیشههای ذهنی در خصوص زنان دارد.