فقط یک طاعون ساده
لودمیلا اولیتسکایا
نویسنده
"لودمیلا اولیتسکایا متولد ۲۱ فوریهی ۱۹۴۳ در مسکوی روسیه است. کودکی و نوجوانیاش شبیه بسیاری از مردمان پس از جنگهای جهانی در سختی و فقر گذشت و مثل بسیاری از دختران روس خیلی زود ازدواج کرد. بعد از آن به دانشگاه رفت و در رشتهی ژنتیک ادامه تحصیل داد. از همسر اولش جدا شد و دوباره ازدواج کرد. همزمان با کار در یک آزمایشگاه ژنتیک بهعنوان مشاور ادبی به انجمن تئاتر یهودیان پیوست. در سال ۱۹۹۰ اولین داستان کوتاهش داستان سیندرلا در مجلهای ادبی منتشر شد و توجه یکی از نویسندگان مشهور آن زمان را به خود جلب کرد. پس از آن اولین مجموعهداستانش به نام روابط پَست نیز منتشر شد. اولیستکایا در داستانهای اولیهاش از زندگی شخصیاش سود جسته است و به عشقهای مغمومی پرداخته که سالها به دوش کشیده شدهاند و البته موضوعاتی که سالها در شوروی مسکوت مانده بود، ازجمله گولاک، هولوکاست و یهودیان. او خودش را متعلق به گروهی از مردم میداند که با واقعیتهای اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفتهاند و خود را از نظر فرهنگی و قومی یهودی میدانند، اما مسیحیت را بهعنوان دین خود برگزیدهاند. تدفینپارتی، رمانی که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد ردی از تمام مباحث موردعلاقهی اولیتسکایا را در خود دارد. یکی از مهمترین رمانهایش پروندهی کاکُتسکی، داستان یک متخصص زنان و زایمان است که دربارهی سقط جنین مطالعه میکند، چیزی که در شوروی غیرقانونی بوده است. این رمان برندهی بوکر روسیهی ۲۰۰۱ شد و اولیتسکایا نخستین زن نویسندهی روس بود که این جایزه را کسب کرد. منتقدان بر این عقیدهاند که کتاب با تمرکز بر مسئلهی سقط جنین، خوانش جدیدی از استالینیسم به دست داده است. دانیل استینِ مترجم، دیگر رمان قابلتوجه اولتسکایا که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد ، دربارهی اوزوالد رافیسن، یهودی لهستانی است که دینش را پنهان میکند و از جنگ دوم جهانی جان سالم به در میبرد. اوزوالد مترجم آلمانیها میشود و از این راه جان چند صد یهودی را نیز نجات بدهد. اولیتسکایا گفته است این رمان را، که یکی از جاهطلبانهترین رمانهای اوست، همزمان با از بینرفتن اتحاد جماهیر شوروی و قدرتگرفتن کلیسا و مسیحیت در روسیه نوشته است. "
آبتین گلکار
مترجم
آبتین گلکار، متولد ۱۳۵۶، فارغالتحصیل رشته ادبیات روسی از دانشگاه ملی کییف است و از سال ۱۳۷۸ به ترجمه آثار نویسندگان روس مشغول شده. بیشتر در زمینه ترجمه نثر و نمایشنامه فعالیت میکند و ترجمههایش جوایزی مانند کتاب سال و جایزه ابوالحسن نجفی را از آن خود کردهاند.
رودولف ایوانویچ، میکروبیولوژیستی که بر روی واکسن طاعون کار میکند برای سخنرانی در همایش شورای مدیران وزارت بهداشت به مسکو دعوت میشود، غافل از اینکه بیاحتیاطی کوچکی او را به طاعون آلوده کرده است. رودولف پیش از آنکه نشانههای بیماری در او ظاهر شود با آدمهای بسیاری معاشرت کرده و حکومت وقت برای جلوگیری از شیوع بیشتر بیماری، رئیسِ پلیسمخفی را مامور به جمعآوری و قرنطینهی همهي آنهایی میکند که رودولف نزدیکشان بوده. تصمیم به پنهان کردن حقیقت و دستگیری بیچون و چرای کسانی که ممکن است بیماری را پخش کنند اگرچه جلوی شیوع بیماری را میگیرد اما به فجایعی دیگر منجر میشود.
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟
- نویسنده با خلق وضعیتی بحرانی در دل شوروی استالینیستی به نقد وضعیت سیاسی، اجتماعی حاکم بر آن پرداخته است.
- توصیفی تاثیرگذار از دوران خفقان، رعب و وحشت مردم از نیروهای امنیتی و سیاستهای حاکم بر شوروری استالینیستی.
- خلق وضعیتی استعاری برای نشان دادن عملکرد سیستم معیوب استالینیستها.
- توصیف لحظاتی درخشان از زندگی روزمرهی مردم عادی، بازماندگان جنایات رژیم، زندانیها و مجرمان در دههی ۱۹۳۰ روسیه.
مقالات وبلاگ
طاعونی در عصر طاعون بزرگ
از این نظر نقطه قوت رمان اولیتسکایا نه فقط تشریح دقیق اوضاع سیاسی آن سالها، بلکه نقد و به چالش کشیدن سیستم حکومتی استالین است. سیستمی که با زور، ایجاد رعب و وحشت و البته پنهانکاری و مخدوش کردن حقیقت خواستهاش را به مردم تحمیل کرده بود و حکم مخالفین را گویی که با خدا مخالفت کرده باشند چیزی جز اعدام نمیدانست.