آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 5
در حال خواندن 0
خواندم 1
دوست داشتم 6
دوست نداشتم 0

زیر تیغ ستار جبار

امتیاز محصول:
(2 نفر امتیاز داده‌اند)
دسته بندی:
تاریخ جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
329943
شابک:
9786226863056
انتشارات:
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1399
جلد:
شمیز
قطع:
پالتویی
تعداد صفحه:
252
شماره چاپ:
2
طول:
21
عرض:
11.5
وزن:
302 گرم
برخی صفحات:
قیمت محصول:
2,050,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره زیر تیغ ستار جبار:

داستان یک زندگی در پراگ 1968-1941

Under a Cruel Star: A Life in Prague, 1941-1968


|      داستان زندگی هدا کووالی در سایۀ جنگ جهانی دوم و بعد حکومتی توتالیتر روایت می‌شود، پس به نظر باید پر باشد از مرگ و سیاهی، با این همه روایت میل به زندگی است، داستان زنی در نوسان میان بیم و امید در دل چکسلواکی آشوب‌زده؛ حسنش این است اما که به بیان تجربیات شخصی محدود نمی‌شود. راوی به قدرت کلمات واقف است و جایی می‌گوید تنها سلاح ضعفا همین کلمات هستند، از همین روست که روایتش را بی‌پرده می‌نویسد. اما ناظر بی‌طرفی هم نیست؛ خودش می‌گوید طرف زندگی ایستاده، همان ساده‌ترین ایدئولوژی، که به خاطرش از اردوگاه نازی‌ها می‌گریزد. او نشانمان می‌دهد که چگونه جنگ چهرۀ آدم‌ها را عوض می‌کند؛ اینکه چطور در پی شادمانی پایان جنگ، ناامیدی برمی‌گردد و بعد امید، همراه با شوری برای تغییر، با وعده‌های ایدئولوژی‌ای دل‌فریب، رخ نشان می‌دهد و در نهایت در این چرخۀ باطل دوباره یأس است که برمی‌گردد؛ نشانمان می‌دهد که چطور وقتی ایدئولوژی در اولویت باشد روابط انسانی به حاشیه رانده می‌شود و زندگی شکلی سلبی به خود می‌گیرد، به گونه‌ای که دیگر کسی در پی چیزی نیست جز دورماندن از دردسر. هدا کووالی در واقع ما را با خودمان، در مقام انسان، رودرو می‌کند و واقعیت‌های تاریک ذات انسان را پیش‌رویمان می‌گذارد، چراکه چنان‌که خودش می‌گوید:
«حرف آنهایی که می‌گفتند تنها راه بازگشت به زندگی فراموش کردن است در کتم نمی‌رفت. می‌خواستم همه‌چیر را به خاطر بسپارم، روی چیزی سرپوش نگذارم، چیزی را بزک نکنم و اتفاق‌ها را همانطور که بودند در خاطر ثبت کنم. می‌خواستم زندگی کنم چون زنده بودم نه به این دلیل که تصادفاً جان سالم به در برده بودم.»

 

اخبار و مقالات مرتبط با این کتاب:

زیر تیغِ هر کجا

نگاهی به کتاب «زیر تیغ ستارۀ جبار»

«یک جای کار می‌لنگد.» اولین جمله‌ای که در مارش بی‌نقص نظام‌های توتالیتر به اولین ذهن خطور می‌کند معمولاً چنین جمله‌ای‌ست. لحظه‌ای شک و بعد ادامۀ مارش هرروزۀ نظام مقدس توتالیتر در برابر چشم‌های خیرۀ شهروندان. همیشه از همین لحظۀ زودگذر شروع می‌شود. این لحظه که در روزهای بعد کش می‌آید یا تکرار می‌شود، چیزی در درون شهروند باورمند پیدا می‌شود که مخلّ نظم دلخواه امور است. نظام می‌گوید جامعه شاد است، لحظه‌ای اندوه شهروند را می‌گزد. نظام: مسکن می‌سازیم، لحظه‌ای خاطرۀ اجاره‌نشینی همیشگی. نظام: ارزانی می‌شود، لحظه‌ای نگاه به مایحتاجِ ناچیز و صورتحساب بلندبالا. نظام می‌گوید حضور پرشکوه آحاد ملت، شهروند لحظه‌ای به خیابان‌های خلوت بیرون نگاه می‌کند.
روایت این لحظات به‌هم‌پیوسته معمولاً روایت دوره‌ای از تاریخ کشورهاست که از سر گذرانده‌اند. شهروندان کشورهای هم‌سرنوشت این لحظات را آینۀ لحظاتی می‌بینند که دارند از سر می‌گذرانند و نوعی تسکین از احساس مشترک نگون‌بختی سراغشان می‌آید. اما چه چیز این کتاب‌ها را برای شهروندان نظام‌های توتالیتر خواندنی می‌کند؟ چه چیز باعث می‌شود خواندن سرگذشت شهروندان حکومت‌های توتالیتر همیشه آمیختۀ کنجکاوی و «بعدش چی» باشد؟ پیداست که اولاً جستجوی زبانی که بتواند از وضع موجود خوانندۀ بی‌زبان و بی‌روایت سخن بگوید خوشایند است. اگر گفتن از لحظه‌هایی که تجربه می‌کند به‌صرفه نیست، اگر تنش و تندی وقایع نمی‌گذارد که روایتی منسجم و لایه‌لایه از اوضاع ارائه کند، کسی بوده که این کار را انجام داده و او را از مرارت روایت تباهی خلاص کرده است. کافی‌ست نام شهرها و شخصیت‌ها عوض شود؛ جای «پراگ» بنویسی «تهران.» ثانیاً، جستجوی دریچه‌ای برای خلاصی از وضع موجود به این کنجکاوی و تعلیق دامن می‌زند. «آنها چه کردند که خلاص شدند؟» یا «آنها چطور آن لحظات را به کل روزها تبدیل کردند؟» یا «ما می‌توانیم آنها باشیم؟» احتمالاً در هیچ‌کدام از این کتاب‌ها پاسخ سرراست و واضحی برای این پرسش‌ها در کار نیست. می‌گویند پاسخی اگر هست در سطرهایی‌ست که نوشته نمی‌شود یا تن به نوشتن نمی‌دهد. با این سطرهای ننوشته چه باید کرد؟‌ اصلاً این سطرها جایشان اینجاست؟ آنچه هِدا کووالی نوشته، مانند همۀ کسانی که آن لحظات را نوشته‌اند، اشاره‌ای‌ست به جایی بیرون از سطرها. عکس رابرت کاپا بر روی جلد کتاب نیز شهروندانی را نشان می‌دهد که در اسپانیا، یا در هر کجا، به جایی بیرون از سطرها نگاه می‌کنند.
منبع: نوشتۀ آزاد عندلیبی، صفحۀ اینستاگرام کتابخانۀ بابل