آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 1
در حال خواندن 0
خواندم 3
دوست داشتم 7
دوست نداشتم 1

کلکسیونر عطر

امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
313339
شابک:
9786004610872
نویسنده:
انتشارات:
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1399
جلد:
شمیز
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
456
شماره چاپ:
4
طول:
21
عرض:
14.8
وزن:
547 گرم
قیمت محصول:
2,690,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره کلکسیونر عطر:

اثر حاضر رمانی تاریخی و گیراست که داستان تازه عروسی به نام گریس مونرو که ارثیه غیرمنتظره‌ای از یک فرد ناآشنا دریافت کرده را روایت می‌کند.

کتاب کلکسیونر عطر نامزد بهترین رمان تاریخی سال 2013 از سوی سایت گودریدز شد.

خلاصه رمان:

گریس مونرو تازه عروسی است که خود بر این باور است که با انتظارات هیچ یک از افراد جامعه ی سرشناس و طراز اول لندن دهه ی ۱۹۵۰ سازگاری ندارد. وقتی گریس ارثیه ای غیرمنتظره از فردی کاملا غریبه، به نام مادام اوا دورسی، ذریافت می کند، علاقمند می شود هویت حامی مرموز خویش را کشف کند.

داستانی که گریس کشف می کند داستان زنی فوق العاده است که در طول دهه ها در نیویورک، مونت کارلو، پاریس و لندن الهام بخش یکی از بزرگ ترین عطرسازان پاریس بوده و در سه عطر محبوب او جاودانه شده است. سرگذشت اوا دورسی زندگی گریس را برای همیشه دگرگون می کند. او مجبور می شود بین شخصیتی که دارد و آنچه از او انتظار می رود یکی را برگزیند.

قسمتی از متن کتاب:

شادمان و خسته، دختران به طبقۀ پایین رفتند، از بخش وسایل جانبی گذشتند، از میان کیف‌دستی‌ها و سرانجام در مسیرشان به خروج برای جست‌وجوی تاکسی، به بخش آرایشی رفتند.

گریس جلوی پیشخوان با ردیفی از بطری‌های عطر، مکث کرد. یک بطری به‌طور خاص چشمش را گرفت. گرد بود، پر با مایعی کهربایی تیره و با سرپوشی طلایی تزیین شده بود. بطری‌ای بود که با آن آشنا بود، اما هرگز واقعاً به آن نگاه نکرده بود.

گریس ایستاد و آن را برداشت.

مالوری گفت: «اوه، آن را دوست دارم. گناه من... مادرم عادت داشت آن را بزند.» بازویش را دراز کرد. «اینجا کمی بزن، برای یادآوری روزهای قدیمی... »

گریس کمی روی مچ مالوری اسپری کرد. «قوی است... »

«می‌دانم. مامان همیشه آن را در موقعیت‌های خاص می‌زد.» مچش را بالا برد و بویید. «حالا که به آن فکر می‌کنم، می‌بینم باعث سردردم می‌شد.»

«این یکی از عطرهای مادام زِد است.»

مالوری به او نگاه کرد و تحت‌تأثیر قرار گرفت. «واقعاً؟»

تصویری روی آن بود، ارائه‌شده روی برگه‌ای طلایی روی شیشه؛ تصویری انتزاعی از یک مادر با بازوان باز که خم شده بود تا کودکی را در آغوش بگیرد. زیر تصویر نوشته شده بود: «جین لنوین.» دو پیکر قوس طلایی یکپارچه‌ای از محبت را شکل داده بودند.