آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 7
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 31
دوست نداشتم 0

اسبهای لگام گسیخته

امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
تاریخ
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
121408
شابک:
9786003760349
انتشارات:
موضوع:
هنر
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1394
جلد:
شمیز
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
647
وزن:
570 گرم
قیمت محصول:
2,550,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره اسبهای لگام گسیخته :

«اسب‌های لگام‌گسیخته» رمانی است از یوکیو می‌شیما(۱۹۷۰-۱۹۲۵)، نویسنده ژاپنی. این کتاب با وجود داستان مستقلی که دارد در ادامه کتاب برف بهاری است و به نوعی پیش درآمدی بر کتاب زوال فرشته است. این کتاب در کنار دیگر آثار می‌شیما، روحیات میهن‌دوستانه و یادآوری باورهای سنتی سامورایی در بستر جهان مدرن و صنعتی ژاپن را به تصویر می‌کشد. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «مارکی ماتسوگائه، هیچ نامه‌ی بی‌امضای تهدیدآمیزی یا حتی نامه‌های ملایم‌تر از تندروهای چپ یا راست دریافت نکرده بود. مارکی که شصت سال را پشت سر گذاشته و یکی از اعضای مجلس اعیان به‌شمار می‌رفت، همواره دستی در تصویب نکردن هر لایحه‌ی پیشنهادی‌ای داشت که کمترین بویی از تندروی از آن استشمام می‌شد، اما به نظر نمی‌رسید که کسی متوجه این مسأله شده باشد. وقتی مارکی در ذهن خود به مرور گذشته می‌پرداخت، با کمال شگفتی درمی‌یافت که تنها حمله‌ی صورت گرفته به او، مقاله‌ی ویژه‌ای بود که اینوما نوزده سال پیش نوشت و در نشریه‌ای دست راستی منتشر کرد. همان طورکه به دوره‌ی غیرطبیعی آرامشی می‌اندیشید که تا این زمان بی هیچ وقفه‌ای ادامه داشت، فکرش به اینجا کشیده شده بود که کسی از پشت صحنه برای حفظ او کار می‌کرد، و آن آدم حفظ‌کننده کسی نبود جز اینوما که اولین حمله را به او کرد. این سلسله دلایل روی غرور مارکی خاک می‌پاشید. بعد از آن هم هرچه بیشتر به موقعیت خود می‌اندیشید، به نظرش احمقانه و مزخرف می‌رسید. به دلیل تأثیر ناشی از مقام او، پی بردن به چگونگی و کم و کیف حقیقی به چشمش امر ساده‌ای می‌آمد. ولی چنانچه کنجکاویش درست می‌بود، پس او می‌بایست خود را خیلی مدیون اینوما بداند، و به همین خاطر هم موقعیتش به شکل غیرقابل دفاع‌تری درمی‌آمد. و اگر اندیشه‌اش پایه و اساسی داشت، پس نتوانسته بود در کسی دشمنی و کینه‌ای برانگیزد.»

برچسب‌ها: