دار سایه درازی داشت. وحشتناک و عجیب. خورشید که برمیآمد، سایهاش از جلو همه مغازهها و خانهها میگذشت. با این صحنه شگفت سال بلوا آغاز میشود. داستانی که در آن همه چیز منظم است و منظم نیست؛ داستانی که تاریخی است و تاریخی نیست؛ داستانی که روایتش خطی است و در عین حال سیال است. ماجرا عمدتاً از زبان دختری روایت میشود که پدرش سرهنگ است و در آرزوی صعود از پلههای ترقی مدام سقوط میکند. سرهنگ هرگز به پایتخت خوانده نمیشود، دخترش نیز به جای آن که همسر ولیعهد و ملکه ایران شود، دل سپرده به عشق کوزهگری غریب به ناچار به همسری پزشکی در میآید که سرانجام قاتل اوست. تصویر موشکافانه مظلومیت زن ایرانی، مظلومیت مرد هنرمند ایرانی و تاریخ پرهراس یک سرزمین کهنسال، از سال بلوا رمانی ساخته است که هرگز فراموش نمیشود. عباس معروفی، روزنامهنگار و نویسنده مشهور ایرانی، 46 سال دارد، جوایز داخلی و بینالمللی بسیاری را از آن خود کرده و مدتی است ایران را به ناچار ترک گفته است. معروفی اکنون ساکن آلمان است، همچنان مینویسد و تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختش از تاریخ و اسطوره او را در زمره پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است.
تسلسل موقعیتهای مضحك و دیالوگهای خندهآور، كه نویسنده به وفور از آنها بهره برده است، خواننده را به یاد گوگول و «خنده در میان اشكهای نامرئی» او میاندازد. و این، نه تنها بهخاطر آن است كه مثلاً جنجال منازعه خانوادگی بر سر یك «صدای مشكوك»، شباهتی به خصومت جاودانه میان ایوان ایوانویچ و ایوان نیكیفورویچ دارد، بلكه در این رمان عوامل بسیار دیگری یادآور این جمله پایان داستان گوگول است كه: «آقایان، زندگی در این دنیا چه ملالانگیز است!».
(از مقدمۀ نویسندۀ روس، میخائیل گورگانتسف. بر ترجمۀ روسی)
وجود چنین رمانی در ادبیات ایران، به حد اعلی كمیك و مبتكرانه، مملو از شخصیتهای به یادماندنی در كشاكش زد و خوردهای مضحك ممكن است خوانندۀ غربی را، كه عادت كرده با شنیدن نام ایران به یاد صحنههای جدی بیفتد، دچار شگفتی كند. حال آنكه در خود ایران این رمان شاید شناختهترین و محبوبترین داستانی باشد كه پس از جنگ جهانیِ دوم در این كشور نوشته شده است.
(از مقدمۀ ایرانشناس، پروفسور دیك دیویس، در ترجمۀ انگلیسی)
خودآگاهی بنیان بینش روانشناختی، و استعدادی است كه دانش روان درمانی عمدهی توجه خود را بر گسترش و تقویت آن معطوف كرده است. درواقع، الگو و نمونهی شاخص هووارد گاردنر برای هوش درونشخصیتی، شخص زیگموند فروید، ترسیمكنندهی بزرگ پویاییشناسی اسرارآمیز روح و روان است.
کتاب هوش هیجانی نوشته دانیل گلمن و ترجمه غلامحسین خانقانی، اثریست جذاب و قانعکننده که به ما میگوید، باور ما دربارهی هوش انسانی خیلی محدود است و مجموعهای بسیار مهم از استعدادها و تواناییهای حیاتی مؤثر در زندگی ما را نادیده میگیرد.
دانیل گلمن ، برپایهٔ پژوهش و بررسی پیشگامانه و جدید از عملکرد مغز و رفتارهای انسانی، عوامل مؤثر بر عملکرد کاملا ناموفق افراد دارای ضریب هوشی بالا و عملکرد بسیار موفق افراد دارای ضریب هوشی متوسط را نشان میدهد. این عوامل، که شامل خودآگاهی، انضباط شخصی، و همدردی است، به نوع ویژهای ذکاوت وابسته است که او به آن هوش هیجانی میگوید. با وجود اینکه دوران کودکی نقشی مهم و حیاتی در شکلگیری و تکوین این قابلیت دارد اما هوش هیجانی مقولهای فطری نیست و در زمان تولد انسان شکل نمیگیرد. بلکه میتواند در طول دوران بزرگسالی ما پرورش یافته و تقویت شود و تأثیرات مثبت مستقیمی برای تندرستی، روابط و کار حرفهای ما داشته باشد.
در بخشی از کتاب هوش هیجانیمیخوانید:
مهمترین علت ناتوانی و مشکلات نوجوانان، بیماری ذهنی است. یکسوم از نوجوانان نشانههای افسردگی (شدید یا خفیف) از خود نشان میدهند، درحالیکه در دختران بالغ این رقم به دو سوم افزایش مییابد. همچنین موارد بینظمی در تغذیه دختران نوجوان به اوج خود رسیده است.
بالاخره باید بگوییم چنانچه اوضاع و احوال به همین منوال پیش برود و تغییری اساسی ایجاد نشود، دورنمای بچههای امروزی از لحاظ تشکیل خانوادهٔ پایدار و پربار، نسل به نسل ملالآورتر میشود. همانطور که در فصل نهم خواندیم درحالیکه در دههٔ 1970 و 1980 نرخ طلاق حدود پنجاه درصد بود، با آغاز دههٔ 1990 در زوجهای تازه ازدواج کرده به دو سوم رسید.
فهرست مطالب
- بخش اول: مغز هیجانی
- فصل اول: هیجانها به چه کار میآیند؟
- زمانیکه احساسات تند و هیجانها عقل و منطق را درهم میشکند
- مغز ما چگونه رشد کرده است؟
- فصل دوم: کالبد شناسی گروگانگیری هیجانی
- جایگاه همهی هیجانها
- تلگراف عصبی
- نگهبان احساسی و هیجانی
- متخصص حافظهی احساسی و هیجانی
- هشدارهای عصبی تاریخ مصرف گذشته
- زمانیکه هیجانات سریع و درهم و برهم میشوند
- مدیر هیجانزده
- هماهنگسازی هیجان و فکر
- بخش دوم: ماهیت هوش هیجانی
- فصل سوم: زمانی که هوش و ذکاوت گنگ و کور میشود
- هوش هیجانی و سرنوشت
- نوع متفاوتی از هوش و ذکاوت
- آقای اسپاک و واقعیتها: وقتی ادراک کافی نیست
- آیا عواطف و هیجانها میتوانند هوشمند باشند؟
- ضریب هوشی و هوش هیجانی: انواع خالص آنها
- فصل چهارم: خود را بشناس
- افراد احساساتی و بیتفاوت
- مردی بدون احساسات
- در ستایش احساس درون
- ژرفپیمایی ضمیر ناآگاه
- فصل پنجم: بردگان احساسات تند و شدید
- کالبد شکافی خشونت
- تسکین اضطراب: چی، من نگرانم؟
- مدیریت مالیخولیا
- فرونشانندهها: افکار خوشبینانه
- فصل ششم: استعداد برتر
- کنترل انگیزهی آنی: آزمون کلوچه
- روحیهی وحشتناک، تفکر ویرانگر
- جعبهی پاندورا و پولیانا: نیروی تفکر مثبت
- خوشبینی: محرک و انگیزهی بزرگ
- روانی: زیستشناسی عصبی شگفتی و کمال
- رابطهی یادگیری با روانی: الگوی جدیدی برای آموزش و پرورش
- فصل هفتم: ریشههای همدلی
- نحوهی بیان همدلی
- کودک همساز و همدل با دیگران
- پیامدها و هزینههای همسازی نامناسب
- عصبشناسی همدلی
- همدلی و اخلاق: ریشههای نوعدوستی
- زندگی بدون همدلی: ذهن انسان کودکآزار، اخلاقیات جنایتکاران روانی
- فصل هشتم: هنرهای اجتماعی
- اندکی هیجان و عاطفه از خود نشان دهید
- توانایی نمایش خود و سرایت هیجان و عاطفه به دیگران
- اصول و بنیانهای هوش اجتماعی
- ساختار یک انسان ناتوان اجتماعی
- از تو که جزو گروه ما نیستی متنفریم
- درخشش عاطفی: گزارش یک مورد واقعی
- فصل نهم: دشمنان صمیمی
- ازدواج زن و مرد، و ریشههای آن در کودکی
- خط قرمزهای رابطهی زناشویی
- افکار زهرآگین
- سیلزدگی: باتلاق رابطهی زناشویی
- مردان، جنس آسیبپذیرند
- توصیههای زناشویی به زنان و مردان
- جنگ و جدالهای سودمند
- فصل دهم: مدیریت با قلب
- هنر انتقاد سازنده
- برخورد با تنوع و گونهگونی
- شعور سازمانی و ضریب هوشی گروه
- فصل یازدهم: ذهن و پزشکی
- ذهن بدن: هیجانها چگونه بر تندرستی ما تأثیر میگذارند
- هیجانهای زهرآگین: دادههای بالینی
- مزایای پزشکی احساسات مثبت
- آوردن هوش هیجانی به مراقبت پزشکی
- بهسوی پزشکی رعایت کننده و ملاحظهکار
- فصل دوازدهم: بوتهی ذوب خانوادگی
- راهاندازی دلِ کودک
- کسب اصول پایهی عاطفی
- چگونه قلدرهای زیردستآزار رشد میکنند
- بدرفتاری و تجاوز: ریشهکن شدن احساس همدلی
- فصل سیزدهم: ضربهی عاطفی و بازآموزی عاطفی
- تثبیت و نهادینه شدن وحشت در حافظه
- PTSD نوعی ناهنجاری لیمبیک است
- بازآموزی عاطفی و هیجانی
- بازآموزی مغز هیجانی
- رواندرمانی بهعنوان روش آموزش هوش هیجانی
- فصل چهاردهم: طبع و مزاج تغییرناپذیر نیست
- مشخصات عصبی کمرویی
- مزاج و طبع امیدوار و شادمان؛ هیچچیز مرا ناراحت نمیکند
- رام کردن آمیگدالای بیشحساس
- دوران کودکی: پنجرهای رو به فرصتهای بهبود
- پنجرههایی جدی و تعیینکننده
- فصل پانزدهم: هزینهی بیسوادی هیجانی و عاطفی
- بیماری عاطفی و هیجانی
- رامسازی خشونت و تجاوز
- مدرسهی مخصوص بچههای زیردستآزار
- جلوگیری از افسردگی
- هزینهی مدرن شدن جوامع: افزایش درصد افسردگی
- دورهی افسردگی جوانان
- روشهای تفکر افسردگیآور
- درمان زودهنگام افسردگی
- ناهنجاریهای تغذیهای
- افراد منزوی و بیکس و تنها
- تریبت بچهها برای دوستیابی
- مصرف مضرات: خوددرمانی که به اعتیاد منجر میشود
- اعلام جنگ بس است: در شاهراه پیشگیری گام بگذارید
- فصل شانزدهم: آموزش عواطف و هیجانها
- درسی در زمینهی همکاری
- مشاجرهی بعد از بازی
- کالبدشکافی جنگی که اتفاق نیفتاد
- دغدغههای روزانهی شاگردان
- الفبای هوش هیجانی و عاطفی
- باسوادی هیجانی و احساسی در محلات فقیرنشین
- باسوادی هیجانی و احساسی بهصورت مبدل
- جدول زمانی ظهور هیجانها
- همهچیز به زمانبندی صحیح بستگی دارد
- باسوادی هیجانی و عاطفی بهعنوان پیشگیری
- بازتعریف مدارس: آموزش با عمل خود، و مواظبت جوامع
- توسعهی مأموریت و رسالت مدارس
- آیا سواد هیجانی و عاطفی بهراستی مؤثر و سرنوشتساز است؟
- شخصیت، پرهیزکاری، و فنون دموکراسی
- سخن پایانی
- پیوست الف: تعریف هیجان
- پیوست ب: مشخصات ذهن هیجانی
- پیوست ج: شبکهی عصبی ترس
- پیوست د: کنسرسیوم دبلیو. تی. گرانت: اجزای فعال برنامههای پیشگیرانه
- پیوست ه: برنامهی درسی خودشناسی
- پیوست و: یادگیری اجتماعی و هیجانی: نتایج
یک روز عصر، روی چرخوفلکی قدیمی در دهکدهی پرشانس اتفاق عجیبی میافتد. موجود کوچولوی ژولیده و نمناکی روی زین اسب چوبی شاخداری لمیده است. مدام پلک میزند و جیرجیر میکند.
ویلودین بههمراه خرس مگسخوارش، دووزوو، توی جنگل پرسه میزند. او عاشق جیغزنهای بنفش است؛ همانها که مثل خروسهای مجنون در دل شب جیغوداد میکنند. فقط حواستان باشد هیچوقت سربهسر یک جیغزن نگذارید و او را عصبانی نکنید، با دُم خارخاری و بوی گندش بلایی سرتان میآورد آن سرش ناپیدا.
شکارچیها افتادهاند دنبال جیغزنها. خبری از خرسهای مگسخوار در بیدهای مجنون آبی دهکدهی پرشانس نیست. اوضاع دهکده خیلی بههمریخته است.
ویلودین که به قول بِردی همیشهی خدا کلهشق است، به همهجا سرک میکشد تا شاید راهی پیدا کند. البته کانر هم هر کاری از دستش برمیآید انجام میدهد تا به کمک ویلودین معمای بزرگ دهکدهی پرشانس را حل کند.
کارشناسان میگویند:
اسکول لایبری ژورنال: کتاب ویلودین، روایت سادهای است از رابطهی انسان و طبیعت. فانتزی دلنشینی که به ما میگوید باورهایمان را پاس بداریم.
نیویورک تایمز: داستان ویلودین مثل همه قصههای خیالی شاید در جزئیات با زندگی واقعی فرق داشته باشد، اما ریشههای آن به همان زندگی واقعی بازمیگردد.
هورن بوک: این کتاب به مردمی که میخواهند در کنار هم از خود و جهان مراقبت کنند، امید و مهر ارزانی میکند.
بوکپیج: ویلودین روایت افسانهای است که به ما میگوید هر جنبندهای در این جهان پیچیده، قصهی خود را دارد. ما باید هوای این موجودات دوستداشتنی را داشته باشیم.