تقدیر عشق و سرور
درباره کتاب:
تقدیر، عشق، سرور، نوشتهی جان.ا.سنفورد، کتابی دربارهی زوایایِ تاریک و پنهانترِ روح است. سنفورد برای کاوش در این تاریکیها، از بستری اسطورهای بهره گرفته و با گذر از اسطورههای شناخته شده و خدایانِ جاودان بر کوهِ اُلمپ به سراغِ الاهههایِ کمتر شناختهشدهای رفته که مربوط به عصرِ مادرسالاری هستند. خدایانی که ما شاید نام آنها را کمتر شنیده باشیم ولی اهمیتشان کم از خدایانِ کوهِ المپ نیست. نویسنده از ساختارِ افسانهها به ساختارِ روانی انسانها رسیده است و توانسته زوایایِ تازهای از قدرتِ شگرفِ زندگی را آشکار کند. چیزی که انسان مدرن امروز، شاید آن را به دست فراموشی سپرده است.
آن شور، شیدایی، جنون و سروری که از سویی باعث ویرانی و از دیگر سو باعث برساختن و کشفِ خویشتن میشود. نیرویی که خلاقیتزا و شهامتبخش است. موضوعاتی که کتاب به آن میپردازد، شامل عشق و مهر، خیانت و دشمنی، وفاداری و نظم است. وجوهِ زنانهای که تجلیِ فراجنسیتی در زن و مرد دارند. سنفورد در این کتاب شرح میدهد که چگونه انسانِ مدرن با رها کردن و نه فراموش کردن میتواند به آن سرورِ حقیقی که تلمیحی جنونآسا است دست پیدا کند و در سایهی آن به کشف و شهود دربارهی خود برسد. او در این مسیر نشان میدهد که منطق و سرخوشی، دو روی یک سکه هستند که بدون هر کدام از آنها بدون شک چیزی کم خواهد بود. این کتاب هفت فصل دارد که فصلِ سوم و هفتم که به تمیس و دیونیزوس میپردازد، برایم جذابتر بود.
تمیس به مثابهِ مادرِ زمین با دخترانی که نظم و عدالت را بر زمین حاکم میکنند و در برابر دیونیزوس، خدای شور و شراب که سرشار از تناقضهایِ غریب و عجیب است. دیونیزوس از آنجایی برای من جذابیت بیشتری دارد که به نوعی با هنر و خلاقیت مربوط میشود و سنفورد این رابطه را به خوبی در فصلِ آخر کتابش با استناد به سخنِ معروفِ افلاطون که بزرگترین برکات را حاصلِ جنون میداند، شرح میدهد. این کتاب را سیمین موحد که همیشه انتخابهایِ خوبی دارند، به فارسی برگرداندهاند و از سوی نشر هیرمند به زودی در دسترس عموم قرار خواهد گرفت.