آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 1
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 6
دوست نداشتم 0

خدا کند تو بیایی

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
14474
شابک:
9789646882454
انتشارات:
موضوع:
مقاله های فارسی قرن 14
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
104
طول:
21
عرض:
14
ارتفاع:
0.5
وزن:
125 گرم
قیمت محصول:
250,000 ریال
موجود نیست
درباره خدا کند تو بیایی:
درباره کتاب:

خدا کند تو بیایی مجموعه مقالات ادبی سید مهدی شجاعی است. محور سخن در هر کدام از فصول از این قرار است؛ «به نام نامی توحید» و «رکوع نرگس ها» و «شکوای سبز» خطاب به پیامبر اکرم (ص)، «علی فراتر از نیاز همه ی قرن ها» راجع به امیر المؤمنین، در فصل «فاطمه (س) راز آفرینش زن» منشور ملکوتی حضرتش از ابعاد مختلفی نگریسته شده و «اعتراض جاودانه» خطاب به حضرت زهرا (س) و در «شب تغسیل ماه» در مقام سوم شخص از ایشان سخن رفته است، عنوان دو فصل بعد «امام حسن (ع) حماسه ی حلم» و «از غدیر تا عاشورا»ست و فصل «ذکر مصیبت» از داغ حسین (ع) می گوید، «ولادت عشق» خطاب به حضرتش، «یا لیتنا کنّا معک» هم با محوریت عاشورا و حضرت سیدالشّهدا (ع)، فصل بعدی «حج حسین (ع)»، «یک نگاه دگر» از زبان حضرت رقیه (س)، «میعاد روشنی» خطاب به حضرت زینب (س)، فصل بعد «دیدار با زینب»، «حجت بر تمامی زنان» باز هم راجع به حضرت زینب، «صلای ولایت» و «زخم کهنه» خطاب به حضرت علی بن موسی الرضا (ع) و فصل پایانی با نام «خدا کند تو بیایی» خطاب به امام زمان (ع) است. نثر کتاب ساده و صمیمی و ادیبانه است. در هر مقاله با استفاده از آیات و احادیث به شرح موضوع مربوط پرداخته شده است. در این کتاب می خوانیم: از عمق ناپیدای مظلومیت ما، صدایی آمدنت را وعده می داد. صدا را، عدل خداوندی صلابت می بخشید و مهربانی گرما می داد و ما هرچه استقامت، از این صدا گرفتیم و هرچه تحمل، از این نوا دریافتیم. در زیر سهمگین ترین پنجه های شکنجه تاب می آوردیم که شکنج زلف تو را می دیدیم. در کشاکش تازیانه ها و چکاچک شمشیرها، برق نگاه تو تابمان می داد و صدای گام های آمدنت توانمان می بخشید.
برچسب‌ها: