آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 2
در حال خواندن 0
خواندم 1
دوست داشتم 8
دوست نداشتم 1

هوای تازه

امتیاز محصول:
(2 نفر امتیاز داده‌اند)
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
46599
شابک:
9789643510169
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
شعر فارسی قرن 14
زبان:
فارسي
جلد:
سخت
قطع:
رقعي
تعداد صفحه:
334
طول:
21
عرض:
15
ارتفاع:
2.4
وزن:
350 گرم
قیمت محصول:
1,785,000 ریال
2,100,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره هوای تازه:

مجموعه شعری است از احمد شاملو شاعر معاصر ایرانی. از مهم‌ترین اشعار این دفتر می‌توان به شعرهای پریا (شعر فولکلور)، زخم قلب آبایی، مرگ نازلی، مرغ باران، سرگذشت، مه، بودن، و نمی‌رقصانمت چون دود… اشاره کرد

شهرت اصلی شاملو به خاطر سرایش شعر است که شامل گونه‌های مختلف شعر نو و برخی قالب‌های کهن نظیر قصیده و نیز ترانه‌های عامیانه‌ می‌شود. شاملو در سال ۱۳۲۶ با نیما یوشیج ملاقات کرد و تحت تأثیر او به شعر نو (که بعدها شعر نیمایی هم نامیده شد) روی آورد، اما برای نخستین بار در شعر «تا شکوفهٔ سرخ یک پیراهن» که در سال ۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد وزن را رها کرد و به‌ صورت پیشرو سبک نویی را در شعر معاصر فارسی شکل داد. از این سبک به شعر سپید یا شعر منثور  یا شعر شاملویی یاد کرده‌اند. تنی چند از منتقدان ادبی او را موفق‌ترین شاعر در سرودن شعر منثور می‌دانند..

گزیده از دفتر شعر هوای تازه

 نازلی! بهارخنده زد و ارغوان شکفت

در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر

دست از گمان بدار!

با مرگ نحس پنجه میفکن!

بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار…

نازلی سخن نگفت،

سر افراز

دندان خشم بر جگر خسته بست رفت

***

نازلی ! سخن بگو!

مرغ سکوت، جوجه مرگی فجیع را

در آشیان به بیضه نشسته ست!

نازلی سخن نگفت

چو خورشید

از تیرگی بر آمد و در خون نشست و رفت

***

نازلی سخن نگفت

نازلی ستاره بود:

یک دم درین ظلام درخشید و جست و رفت

نازلی سخن نگفت

نازلی بنفشه بود:

گل داد و

مژده داد: زمستان شکست!

و

رفت

در آغاز کتاب هوای تازه می خوانیم

به پاس تعبیر عظیم و انسانى‌اش

از کلمه‌ى «دوستى» ــ

به پاس عاطفه‌ى سرشارش

که در این برهوت بدگمانى و شک

چون شب چراغى مى‌درخشد و روح را از تنهایى و نومیدى رهایى مى‌دهد؛

و گرماى امید بخش‌اش

که در این سردترین روزگاران

ناباورى را تخطئه مى‌کند ــ

به پاس قلبِ بزرگى که فریادرس است

و سرگردانى و ترس

در پناه‌اش به «شجاعت» مى‌گراید ــ

به پاس محبت بى‌دریغى که فروکش نمى‌کند

و انسانیتى که در نبرد با ظلمت از پا در نمى‌آید،

این مجموعه به

پرویز شاپور

تقدیم مى‌شود.

تهران

فروردین  ۱۳۴۳

 

بهارِ خاموش      ۹

بازگشت  ۱۳

رانده      ۱۸

بیمار      ۲۱

شعرِ گم‌شده       ۲۵

رنجِ دیگر    ۲۸

دیدارِ واپسین     ۳۰

شعرِ ناتمام       ۳۲

برچسب‌ها: