آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 0
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 10
دوست نداشتم 0

سارای همه

امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
داستان ایران
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
58660
شابک:
9786002780270
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
داستان های فارسی قرن 14
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
143
طول:
21.5
عرض:
14.5
ارتفاع:
1
وزن:
174 گرم
قیمت محصول:
250,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره سارای همه:

 

مجموعه داستان «سارای همه»

این مجموعه یازده داستان کوتاه دارد با محوریت خانواده و کودکی و راوی اکثر آنها تلاش می‌کند خود و محیط اطرافش را بشناسد. این راوی که به بسیاری از باورها و آموزه‌های پیشین مشکوک است در داستان‌های بعد نویسنده نیز حضور دارد.

هاله:

زنی بارانی‌پوش با چکمه‌های پاشنه بلند در یک روز بارانی، بی‌هدف در خیابان راه می‌رود و شیفته‌ی تصویر خود در شیشه‌ی مغازه‌ها است و دائم به این فکر می‌کند که از منظر دیگران چگونه است. چگونه راه برود، حرف بزند تا تصویری زیبای از خود در ذهن دیگران بسازد اما در پایان با حمله‌ی مردی در کوچه‌ای تاریک، خسته و درهم‌شکسته به خانه برمی‌گردد و تصویرش در آینه‌ی آسانسور بسیار دور از آن چیزی است که دلش می‌خواسته باشد.

هیولا:

شهرزاد با دیدن لکه خون روی ملافه و دیدن عکس‌العمل تحقیرآمیز مادرش در چند اپیزود به گذشته برمی‌گردد. در هر اپیزود برشی از زندگی او و لحظه‌ای که به شکلی تحقیر شده، نشان داده‌ می‌شود و با هر بار تحقیر شدن کوچک و کوچک‌تر میشود تا سرانجام به رحم مادر بازمی‌گردد.

آرش:

دختری آرزو کرده برادر قوزی‌اش بمیرد. آرش مرده و حالا او از عذاب وجدان به خود می‌پیچد چون گمان می‌کند مرگ آرش به خاطر آرزوی اوست. در حال تلاش برای درک آرش و درک دنیای او کم‌کم احساس می‌کند خود اوست.

مونتاژ:

راوی پس از دیدن عکس خانوادگی دوستی که در قابی زیبا به دیوار خانه‌اشان نصب شده، تلاش می‌کند افراد پراکنده‌ی خانواده‌ی بسیار پریشانش را برای گرفتن عکسی دسته‌جمعی دور هم جمع کند. تلاشش بیهوده است و او در پایان به این نتیجه می‌رسد که با مونتاژ عکس‌های تکی آنها در کنار هم آن عکس دسته‌جمعی را بسازد.

سفید:

این داستان از زبان آرش است پسری قوزی قهرمان داستان «آرش» که در باقی داستان‌ها هم حضور دارد. مادر دائم او را سرزنش کرده که باعث شکستگی و پیری زودرس او بوده. آرش با قوطی رنگ سفید موها و صورتش را سفید می‌کند تا مثل آقا که مرده و مادر که پیر شده، سفید سفید باشد.

تلویزیون:

مردی میخکوب تلویزیون روی مبل نشسته و بی‌اعتنا به بقیه‌ی چیزها و حرف‌های همسرش غرق تصاویر است. زن تلاش می‌کند با او ارتباط برقرار کند و پیشنهاد می‌کند بازی کنند در بازی پیشنهادی زن قرار می‌شود مرد خیلی غریبه‌وار با زن در مورد آرزوهایش و مشکلاتش حرف بزند و بعد نوبت زن بشود. مرد حین بازی و حین حرف زدن در مورد مشکلاتش می‌فهمد که دلش می‌خواهد نقاشی کند و تصمیم میگ‌یرد آتلیه‌‌ای کوچک در زیرزمین خانه‌اشان راه بیندازد و می‌رود تا زیرزمین را ببیند و بازی را ادامه نمی‌دهد و زن باز هم موفق نمی‌شود با او حرف بزند.

زیبا:

راوی هنگام باز کردن بی‌اجازه‌ی پاکت نامه‌ای که برای شوهرش فرستاده شده، یاد ماجراهای نوجوانی‌اش می‌افتد؛ علاقه‌اش به دختری به نام زیبا، خواندن نامه‌ای عاشقانه که مال دختر همسایه بود و یادش آمد که همیشه دلش می‌خواسته نامه‌ای عاشقانه بخواند یا بنویسد.

بازی:

دخترکی هفت، هشت ساله موقع نگاه کردن به سطوح مواج آینه‌ای، چهره‌هایی متنوع از خودش را می‌بیند. برای هر چهره شخصیتی در نظر می‌گیرد و با آنها صحبت می‌کند. شخصیت‌ها تلاش می‌کنند دخترک را از رازهایی باخبر کنند، رازهایی در مورد نبودن پدرش و ناخواسته بودن تولد او.

تاریک، روشن:

داستانی در مورد تردیدها و دودلی‌های مردی که با هر جمله زنش و هر حرکت تازه او، در ذهنش شکل می‌گیرند و یاد خاطره‌ای از نوجوانی‌اش می‌افتد وقتی به برادرش مشکوک شده بود که چیزی را بی‌اجازه او از کمدش برداشته. با مادرش تماس می‌گیرد و درباره ماجرایش با برادر از او سوال می‌کند و با ابهام بیشتری مواجه می‌شود. مرد می‌ماند و تردیدهایی که دست از سرش برنمی‌دارند، یقین‌هایی که سخت به دست آمده‌اند و آسان از دست می‌روند.

ممنوع:

دختری آشفته و ترسیده از خشم پدر به اتاقش پناه برده و برای فرار از موقعیت اکنون به صد سال دیگر پناه می‌برد، به زمانی که همه‌ی این چیزها فراموش شده‌اند.

سارای همه:

 

زنی به نام سارا با مردی متاهل قرار گذاشته. او مهربان و لطیف و آرام است و به نظر می‌رسد اوست که رابطه را با مرد ساخته و ادامه می‌هد. شهرزاد، همسر مرد، درست برعکس سارا حساس و عصبی است. و انگار از رابطه شوهرش با زن دیگر باخبر است و حتی دلش می‌خواهد این رابط ادامه پیدا کند. مرد که از زندگی دوگانه‌اش خسته شده می‌خواهد یکی از این دو رابطه را تمام کند اما سارا و شهرزاد برآشفته می‌شوند و ...

 

 

برچسب‌ها: