آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 0
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 2
دوست نداشتم 0

شهرزاد چاه

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
داستان ایران
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
157915
شابک:
9786005639582
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
رمانهای فارسی
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1395
جلد:
شومیز
قطع:
رقعی
قیمت محصول:
170,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره شهرزاد چاه:
درباره کتاب:

زن جوانی که در تهران زندگی می کند، دایة پیر او، مادربزرگش و یک راوی دانای کل، هر یک گوشه ای از زندگی گذشته و ماجراهایی را که در زمان حال می گذرد بازگو می کنند: «صبح، عوض این که وایستم روی چهارپایة روشویی دست و رو بشورم. می روم لب حوض. لبة دامنم رو می کنم زیر کمربند، شیر روی ستون سنگی رو که ننه نیلو سفت سفت می بنده به زور وا می کنم. تا آخر می پیچونمش تا آب از دهن پرنده بزنه بیرون. بعد سرم رو می برم جلو و صورتم، موهام، بلوز و دامنم خیس می شه. ننه نیلو همیشه دعوا می کنه ولی این قده کیف داره...! پرنده هه سفید و پادراز و کاکلیه. خانوم خانوما بهش می گه حواصیل. ننه نیلو می گه دریاسری. دستش رو می گیره جلو دهنش، صداش رو در می آره. صدای دریاسری بَده ولی خودش خیلی قشنگه. همین که ننه نیلو موهام رو می بافه و چشم نظر صدفی رو به پیرهنم سنجاق می کنه، از اتاق رو به آفتاب می دُوم بیرون که برم پیش خانم خانوما. خانم خانوما بعضی روزا که فقط خودش می دونه و خانومای همسایه توی اتاق مهمونخونه، که سردرش یه خورشید خانوم گنده و دوتا خورشید خانوم کوچولو داره، زن ها رو می بینه. زن ها می آن خوابشون رو براش تعریف می کنن. اونم یه چیزایی واسه شون تعریف می کنه. بعضیا می ترسن، بعضیا می خندن، بعضیا گریه می کنن. دو ساعت مونده به اذون ظهر، ننه نیلو دیگه کسی رو راه نمی ده. تا صدای اذون از مسجد می آد، خانوم خانوما داره لب حوض دست و رو می شوره. دم سجاده اش می شینم تا نمازش تموم بشه و ننه نیلو سفرة ناهارو پهن کنه... .»

حوادث این داستان، در تهران و در روستایی در گیلان به نام «سیاه آتش» و نیز در گوشه هایی از سرزمین هفتاد و دوملت یعنی هندوستان می گذرد. روابط، مرتبط و حکایات به هم پیوسته اند و نوعی پازل را در کنار یکدیگر، تشکیل می دهند.
برچسب‌ها: