آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 0
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 4
دوست نداشتم 0

خنده شغال (کتاب های قفسه آبی 13)

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
داستان ایران
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
14785
شابک:
9789643627652
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
داستان های فارسی قرن 14
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
127
طول:
21
عرض:
14
ارتفاع:
0.7
وزن:
147 گرم
قیمت محصول:
29,000 ریال
موجود نیست
درباره خنده شغال (کتاب های قفسه آبی 13):
درباره کتاب:
 
وقتی از سر کوچه پیچید رفتیم سراغ صنم.
 
با دبه آب از چاه آورده بود و خودش را می‌شست.
 
آب می‌ریخت رو خودش وسط حیاط.
 
خیال‌مان راحت بود کسی ریگ پرت نمی‌کند تو حیاطش.
 
خیال‌مان بی‌خود راحت بود.
 
صنم گفت «از دیروز که رفته هنوز نیومده.»
 
بچه‌اش را می‌گفت. زل زدیم به صنم.
 
برای بپامان باید بپا می‌گذاشتیم تو شهر خرابه.
 
مثلاً حسن یا حسین را.
 
برای شهر هم باید بپا می‌گذاشتیم.
 
هم شب هم روز.
 
باید زودتر فکرش را می‌کردیم.
 
 بخشی از داستان
 
هر کس تو خونه مریض داشت در را باز نمی‌کرد. مجبور شدیم از دیوار خانه‌ها برویم بالا و خودمان درهای بسته را باز کنیم. روزهای آخرِ گرما بود. گفته بودیم کسی نباید برود شهر خرابه خانه‌کنی. سرجمع از دیوارِ سه‌تا خانه رفتیم بالا. دیوار اول دیوار خانه‌ی لیلاسیا بود و میرزآقا. نشسته بودند سرِ سفره. به چکش آهنی‌مان نگاه کردند و گفتند صدای در کوبیدن را نشنیده‌اند. پسرهای لیلاسیا گوشه‌ی اتاق چُمبک زده ‌بودند و چشم‌های گشادشان به ما بود.
برچسب‌ها: