مراسم قطع دست در اسپوکن
A Behanding in Spokane
مارتین مکدونا
مارتین مکدونا در سال 1970 در لندن متولد شد. مکدونا در چهارده سالگی با دیدن نمایش بوفالوی امریکایی از دیوید ممت تصمیم گرفت نویسنده شود. درس را رها کرد و طی هشت سال صد و خردهای قصه و طرح فیلمنامه نوشت و برای هر جا به ذهنش میرسید، فرستاد- همهشان رد شدند. در بیست و چهارسالگی هنوز داشت با مقرری هفتهای پنجاه دلارِ دولت سر میکرد که تصمیم گرفت نمایشنامه بنویسد. در دورهای تمام روزش را به نوشتن نمایشنامه میگذراند.تا 9 ماه بعد از آن هفت نمایشنامه نوشت؛ از یکی راضی نبود اما ششنمایشنامۀ در مدت کوتاهی بدل به کلاسیکهای تئاتر انگلستان شدهاند و دستکم اولیشان، ملکهی زیبایی لینِین، از بهترین نمایشنامههای همۀ اعصار خوانده شده. پس از آن چند نمایشنامۀ دیگر نوشت و ضمناً به نوشتن فیلمنامه و ساختن فیلم پرداخت. یک بار در مصاحبهای در پاسخ به این پرسش که چرا این سالها کم کار شده، جواب داد چند تا فیلمنامۀ آماده برای فیلمبرداری دارد اما دلش نمیخواهد بسازدشان، چون هنوز پیر نشده و الان وقت سفر کردن و خوش گذراندنش است، بعدترها هم میشود نمایشنامه نوشت و فیلم ساخت.
بهرنگ رجبی
| بهرنگ رجبی در سال 1360 در تهران متولد شد.
رجبی مترجم ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی است، البته در کارنامهاش ترجمۀ کتابها و مقالات تاریخی نیز به چشم میخورد. او نمایشنامههای والاس شان را به فارسیزبانان معرفی کرده است. همچنین اغلب آثار مارتین مکدونا با ترجمههای او به زبان فارسی درآمدهاند. او از ترومن کاپوتی دو کتاب تابوتهای دستساز و موسیقی برای آفتابپرستها را ترجمه کرده است. از میان آثار تاریخی به ترجمۀ او میتوان به شاهنشاه، مردم در سیاست ایران و تراژدی تنهایی اشاره کرد. اخیراً نیز مجموعه کتابهای تام گیتس با ترجمۀ رجبی برای کودکان و نوجوانان منتشر شده است.
| مراسمِ قطعِ دست در اسپوکن تا اینجا آخرین نمایشنامهی مارتین مکدونا است که سال 2010 در امریکا اجرا شد، روایتِ خونسردانهاش از دروغ و قساوت و شوخطبعی. قهرمانش از کلِ دنیا فقط یک چیز میخواهد، دستش را که در نوجوانی قطع شده، و برای پس گرفتنِ این دست حاضر است هر کاری بکند. جذابیت و مهابتِ توأمانِ نمایشنامه در این است که مکدونا نشانمان میدهد واقعاً هر کاری.