عزادار اجیر
The Designated Mourner
والاس شان
| والاس مایکل شان در 12 نوامبر 1943 در نیویورک متولد شد. شان فرزند ویلیام شان، سردبیر بزرگ نیویورکر، است. او دبیرستان را در مدرسۀ خصوصی پوتنی گذراند. سپس در دانشگاه هاروارد تاریخ خواند و لیسانس گرفت. او همچنین در دانشکدۀ مگدالن آکسفرد فلسفه، علوم سیاسی، اقتصاد و لاتین خواند تا دیپلمات شود. مدتی به هند رفت و آنجا انگلیسی درس داد. سپس در منهتن به تدریس لاتین پرداخت. سرانجام از سال 1979 یک بازیگر تماموقت شد.
اولین نمایشنامۀ شان با نام آخر شب ما در 1975 اجرا شد. او تا امروز، طی بیش از چهار دهه، فقط هشت نمایشنامۀ دیگر نوشته است. اواخر دهۀ 1970 با چهارمین نمایشنامهاش، مری بروس، اقبال عمومی و خوشامد منتقدان را تجربه کرد و از آن پس اجرای هر نمایشنامهاش اتفاقی در تئاتر دنیای انگلیسیزبان بوده. عمه دن و لمون، تب، عزادار اجیر، علفهای هزاررنگ، و شب در رستوران تاکهاس همگی جنجالها و منازعات بسیاری به بار آوردهاند، تا جایی که یکی دو تاشان حتی سالهایی در کشور خودش ممنوع بودهاند. منتقد بیمحابای عملکرد صاحبان قدرت در همهجای عالم است و آثارش هشدارهایی دربارۀ خطر برآمدن دوبارۀ فاشیسم و از دست رفتن ارزشها و حقوق انسانی است.
بهرنگ رجبی
| بهرنگ رجبی در سال 1360 در تهران متولد شد.
رجبی مترجم ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی است، البته در کارنامهاش ترجمۀ کتابها و مقالات تاریخی نیز به چشم میخورد. او نمایشنامههای والاس شان را به فارسیزبانان معرفی کرده است. همچنین اغلب آثار مارتین مکدونا با ترجمههای او به زبان فارسی درآمدهاند. او از ترومن کاپوتی دو کتاب تابوتهای دستساز و موسیقی برای آفتابپرستها را ترجمه کرده است. از میان آثار تاریخی به ترجمۀ او میتوان به شاهنشاه، مردم در سیاست ایران و تراژدی تنهایی اشاره کرد. اخیراً نیز مجموعه کتابهای تام گیتس با ترجمۀ رجبی برای کودکان و نوجوانان منتشر شده است.
| عزادار اجیر دربارهی زندگی روشنفکران است زیرِ سیطرهی نظامهای تمامیتهای که نظامیانشان در همه چیز دستِ بالا را دارند. هوارد مردی است که انتقاداتش مرز نمیشناسد و پُر جسارت همهکس و همهچیز را دست میاندازد. همه میخواهند شبیه او باشند، اما وقتی هنوز میشود کسانی ناغافل بریزند توی خانهات و بیهیچ توضیحی هر کاری دلشان خواست با خودت و دوستان و دور و بریهایت بکنند، چنین آدمی بودن نه برای خود هوارد خوب است نه برای دختر و دامادش.
| والاس شان متولد 1945 نیویورک است؛ پدرش سی و پنج سال سردبیر هفته نامهی «نیویورکر» بود، و کودکی و نوجوانی والاس سراسر به معاشرت با مهمترین روشنفکران و نویسندگان زمانهاش گذشت. در دانشگاه درس تاریخ و فلسفه و اقتصاد خواند و بعد رو آورد به نمایشنامهنویسی. اولین نمایشنامهاش سال 1975 اجرا شد، «آخر شب ما» و تا امروز طی بیشتر از چهار دهه فقط هشت نمایشنامهی دیگر نوشته. اواخر دههی هفتاد میلادی با چهارمین نمایشنامهاش «مری و بروس»، اقبال عمومی و خوشامد منتقدان را تجربه کرد و از آن پس اجرای هر نمایشنامهاش اتفاقی در تئاتر دنیای انگلیسی زبان بوده. «عمه دَن و لِمون»، «تب»، «عزادار اجیر»، «علفهای هزار رنگ»، و «شب در رستوران تاکهاس» همگی جنجالها و منازعات بسیار باعث شدهاند، تا جایی که اجرای یکی دوتاشان حتا سالهایی در کشور خودش ممنوع بودهاند. منتقد بی محابای عملکرد صاحب قدرتان دنیا در همه جای عالَم است و آثارش هشدارهایی دربارهی خطر برآمدن دوبارهی فاشیسم و از دست رفتن ارزشها و حقوق انسانی.