من بامدادم سرانجام (یادنامه احمد شاملو)
درباره کتاب:
پورعظیمی دربارهی انتشار این کتاب گفت: در ایران همواره بازار بُتسازی پُررونق بوده و به همان میزان دکانهای نفرتپراکنی همیشه باز؛ و بهجرأت میتوان گفت منتقدان ادبیِ ما کمتر مروّت و انصاف داشتهاند و اغلب از اینسوی و آنسوی بام افتادهاند. انواع و اقسام تعصّب و تنگچشمی حتی بر نوشتههای برجستهترین محققان ما سایه انداخته است. شما به مجموع آنچه دربارهی صادق هدایت نوشتهاند نگاه کنید؛ کسانی او را بیمار روانی و آلوده به فسق و فجور معرفی کردهاند و میکنند و کسانی دیگر از او شخصیتی افسانهای ساختهاند! شاملو از این نظر بهترین نمونه است: بسیاری از دوستدارانِ شاملو او را قدّیس میشمارند، اشتباهات او را توجیه میکنند و حتی بر ضعیفترین شعرهای او تفسیرهایی مینویسند که مصداق مسلّم درهمبافی و جهالتِ قلمی است. دشمنانش هم شخصیت و میراث فکری و فرهنگی او را لگدمال میکنند و حتی تا پای اتهام قتل به او هم پیش رفتهاند! قتل چه کسی؟ منوچهر شفیانی. در این کتاب یک مقالهی مستقل به این موضوع اختصاص دارد. هدف من این بود که اوج و فرودِ شعر و اندیشه و شخصیت شاملو را در این کتاب ببینیم.
در سالروز تولد یا سالمرگ شاملو روزنامهها و مجلات و سایتها به سراغ چهرههایی مشخص میروند تا حرفهایی تکراری دربارهی او منتشر کنند. من نمیخواهم از کسی یا کسانی نام ببرم؛ خوانندگانِ هوشیار خود میدانند به کدام نویسندگان و شاعران اشاره میکنم. این روند سالهاست که ادامه دارد. من در این کتاب که آماده کردنش شش هفت سال زمان برده است، تلاش کردم مجموعهای فراهم کنم که کسانی در آن سخن بگویند که بهرغم شناخت شاملو و دههها دوستی با او تاکنون خاموش بودهاند و یا بنا به ملاحظاتی و بهویژه موقعیتی که شاملو نزد اهالیِ فرهنگ و روشنفکران دارد از نقد او تن زدهاند. من مقالهی مسعود خیام و ناصر شاهینپَر و حسین باقرزاده و محمود کیانوش و فتحالله مجتبایی و... را در این گروه قرار میدهم.
شمار زیادی از فهرست نویسندگانِ این کتاب ساکن ایران نیستند. دقیقاً نیمی از نویسندگان یادنامهی شاملو در خارج از ایران زندگی میکنند. یافتن آدرس یا شمارهی تماس این ۳۰ نویسنده بههیچوجه کار آسانی نبود. در مواردی شمارهی بعضی از دوستان با پنج شش واسطه به دست آمد! بعضی از مقالات برای اصلاح و بازبینی ده - دوازده مرتبه بین من و نویسندگانشان دست به دست میشد.
این کتاب هفت فصل دارد؛ «شعر رهایی است»، «کارنامهی بامداد»، «خاطرهی نزدیک قرنها»، «زبان و جهان شفاهی»، «بلاغتِ محاورات»، «بادیه در کف» و «نگرانیهای شاعر». هیچ وجهی از جوانب متعدد فعالیتهای او در این کتاب مغفول نمانده و بهتفصیل دربارهی زندگی و شخصیت و شعرها و ترجمهها و کتاب کوچه و داستانها و روزنامهنگاریِ او و حتی سخنرانی پُرسر و صدایش در برکلی آمریکا سخن گفته شده است.
او در پاسخ به این سؤال که آیا این وجوه انتقادی از شاملو را از محاسن و نقاط قوّت کتاب میدانید، بیان کرد: بله. حتماً همینطور است. یکی از نویسندگان به من میگفت «یادنامه جای انتقاد نیست و باید فقط در تکریم شاملو بنویسند». در مقدمه نوشتهام که از همهی نویسندگان خواستم رویکرد انتقادی داشته باشند و روی این مسئله تأکید فراوان داشتم. حالا نتیجه چه از آب درآمده دیگران باید بگویند. ضمن اینکه باید توجه داشت که این کتاب و کتاب دیگرم با عنوان «بام بلند همچراغی» که حاصل سالها گفتوگو با آیدا شاملوست همدیگر را تکمیل میکنند. ساحات گوناگون زندگی شخصی شاملو در کتاب «بام بلند همچراغی» برجستهتر است و ما شاملو را از منظر همنفس او میبینیم.
پور عظیمی در پاسخ به این سؤال که عکسها و اسناد دیدهنشدهی آلبوم کتاب چطور به دست آمده است گفت: این عکسها و اسناد حاصل سالها تلاش و پیگیری است. بعضی عکسها را دوستان شاملو از اروپا و آمریکا برایم ارسال کردهاند؛ تعدادی دیگر در آلبومهای شخصی دوستان او در ایران بود که برای من فرستادند یا اینکه خودم حضوری از عکسها اسکن گرفتم. الان این مجموعه شاملو بیش از هزار قطعه عکس و سند است که فقط تعدادی از آنها در دو کتاب چاپ شده است. با آقای محمدحسین عناصری (گرافیست و صفحهآرای هر دو کتاب) ماهها صحبت و کار کردیم. روی انتخاب قلم و تکتک نقشمایهها و عناصر بصریِ کتابها فکر کردهایم. حتی آقای عناصری برای عنوان فصلها و شمارهی صفحات و عنوان روی جلد کتاب «بام بلند همچراغی» چند فونت ویژهی ماشین تحریر (که شاملو سخت به آن علاقهمند بوده) ساختهاند. ایشان ۵۲۸ صفحه کتاب را بهصورت دستی و صفحه به صفحه با قلمِ ماشینتحریر شمارهگذاری کردهاند! بارها از تصاویر و صفحات مختلف کتابها چاپ دیجیتال گرفتهایم تا به نتیجهی دلخواه برسیم.