آیا کتاب را خواندهاید؟
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
0
0
0
1
0
زن
امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
ادبیات
ویژگیهای محصول:
کد کالا:
153462
شابک:
9786007725115
نویسنده:
موضوع:
دلگویه
سال انتشار:
1394
جلد:
شومیز
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
69
وزن:
104 گرم
قیمت محصول:
60,000 ریال
موجود نیست
درباره زن :
درباره کتاب:
حقیقت وجود انسان ، چون حروف زندگی ، قطار مانند ، پشت سرهم ردیف شده اند .
چند بیت شعر و نگاه خیره در دست نوشته ها شاید هم کمی فریاد و آه و ناله !
شاید اینگونه باشد ، که حقیقتم را بفهمند ، حقیقت یک انسان را.
یک خودکار قدیمی که هرلحظه ممکن است ، نفسش بریده شود.
کمی کاغذ برای فحش های عاشقانه و دردودل های انسان کافی است .
بنویس تا شاید باشی و از یاد نبرند تورا ، می نویسم تا بگویم آری هستم !
اگر خودکار من قدیمی است ، باشد اما می تواند فریاد دادخواهیم را به گوش همگان برساند !
فریاد می زنم ! آه می کشم !
قلم بی جانم را با فحش های عاشقانه ام شریک می کنم.
تنها چند بیت شعر برای تو و نوشته ای برای خودم و اثبات فریادم ، درسکوت شعرهایم ، برای آنان که ناشنوایان عالم فریادند ، کافی است !
برای همان کسانی که نمی خواهند حتی خودکار قدیمی هم نصیبشان شود تا بازگویند خودرا.
آنان که شعر می خوانند و درد شعر را می فهمند.
اما شنوایانی درد نا آشنا ، خویش را به ناشنوایی می زنند !
نمی دانم ! شاید برای گوش های ناشنوای خویش می نویسم .
شاید هم برای آن ناشنوایانی که پایان نفس های خودکارم را از زبان من می شنوند ، نفس هایی که زندگی آنهارا بازگو می کند .
نمی دانم این را ، چرا هرچه فریاد می زنم تا از دیوار سکوت عبور کنم ، خاموش می شوم !
خودکار من قدیمی است ، گاهی نمی نویسد !
حقیقت وجود انسان ، چون حروف زندگی ، قطار مانند ، پشت سرهم ردیف شده اند .
چند بیت شعر و نگاه خیره در دست نوشته ها شاید هم کمی فریاد و آه و ناله !
شاید اینگونه باشد ، که حقیقتم را بفهمند ، حقیقت یک انسان را.
یک خودکار قدیمی که هرلحظه ممکن است ، نفسش بریده شود.
کمی کاغذ برای فحش های عاشقانه و دردودل های انسان کافی است .
بنویس تا شاید باشی و از یاد نبرند تورا ، می نویسم تا بگویم آری هستم !
اگر خودکار من قدیمی است ، باشد اما می تواند فریاد دادخواهیم را به گوش همگان برساند !
فریاد می زنم ! آه می کشم !
قلم بی جانم را با فحش های عاشقانه ام شریک می کنم.
تنها چند بیت شعر برای تو و نوشته ای برای خودم و اثبات فریادم ، درسکوت شعرهایم ، برای آنان که ناشنوایان عالم فریادند ، کافی است !
برای همان کسانی که نمی خواهند حتی خودکار قدیمی هم نصیبشان شود تا بازگویند خودرا.
آنان که شعر می خوانند و درد شعر را می فهمند.
اما شنوایانی درد نا آشنا ، خویش را به ناشنوایی می زنند !
نمی دانم ! شاید برای گوش های ناشنوای خویش می نویسم .
شاید هم برای آن ناشنوایانی که پایان نفس های خودکارم را از زبان من می شنوند ، نفس هایی که زندگی آنهارا بازگو می کند .
نمی دانم این را ، چرا هرچه فریاد می زنم تا از دیوار سکوت عبور کنم ، خاموش می شوم !
خودکار من قدیمی است ، گاهی نمی نویسد !