آیا کتاب را خواندهاید؟
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
0
0
0
2
0
سکوت کاهگلی
امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
ادبیات
ویژگیهای محصول:
کد کالا:
106876
شابک:
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
مجموعه غزل
سال انتشار:
1391
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
88
شماره چاپ:
1
قیمت محصول:
22,000 ریال
موجود نیست
درباره سکوت کاهگلی:
درباره کتاب:
«سکوت کاهگلی» اولین مجموعۀ شعر دکتر رضا شیبانی اصل، شاعر باسابقه و نام آَشنای تبریزی است که عنوان برترین کتاب جایزۀ گام اول را نیز از آن خود کرده است. اگرچه عمدۀ این کتاب را غزل های شیبانی در بر می گیرد اما چند چهارپاره و قصیده نیز در این کتاب دیده می شود. زبان سخته و پخته و عاطفۀ سرشار این شاعر تبریزی، سکوت کاهگلی را خواندنی تر می کند.
عمر مرا می سرایند، این جوی های روان کُش/ این جوی های روان و این عمرهای زمان کُش
اینک منم آن مسافر، از پیش و پس بسته راهش/ بسته کمر از چپ و راست، او را شب کاروان کُش
پشت سرم آه تبریز؛ تبریز اسطوره آویز/ پیش رویم داغ تهران؛ تهران ستّارخان کُش
تبریز تبدار! بدرود، بدرود شهر مه آلود!/ ای آرمان شهر ویران! بدرود، ای آرمان کُش!
ما پنجه افکندگانیم با شاخ عثمانی و روس/ حرمت نگهدار، تهران! ای سفرۀ میهمان کُش
هر ملّتی در زمانه، زنده ست با قهرمانش/ امّا چه بایست گفتن با ملّت قهرمان کُش؟
مشروطه مشروطه مُردیم در اختناقی دهان کوب/ جان کنده و دل نکندیم زین ملک پیر جوان کُش
هرچند نامهربانی، هرچند ناهم زبانی/ مهر وطن در دل ماست، ای مغرب خاوران کُش!
مهر وطن در دل ماست، این هردو آب و گل ماست؛/تبریز ستّارخان سوز، تهران ستّارخان کُش
«سکوت کاهگلی» اولین مجموعۀ شعر دکتر رضا شیبانی اصل، شاعر باسابقه و نام آَشنای تبریزی است که عنوان برترین کتاب جایزۀ گام اول را نیز از آن خود کرده است. اگرچه عمدۀ این کتاب را غزل های شیبانی در بر می گیرد اما چند چهارپاره و قصیده نیز در این کتاب دیده می شود. زبان سخته و پخته و عاطفۀ سرشار این شاعر تبریزی، سکوت کاهگلی را خواندنی تر می کند.
عمر مرا می سرایند، این جوی های روان کُش/ این جوی های روان و این عمرهای زمان کُش
اینک منم آن مسافر، از پیش و پس بسته راهش/ بسته کمر از چپ و راست، او را شب کاروان کُش
پشت سرم آه تبریز؛ تبریز اسطوره آویز/ پیش رویم داغ تهران؛ تهران ستّارخان کُش
تبریز تبدار! بدرود، بدرود شهر مه آلود!/ ای آرمان شهر ویران! بدرود، ای آرمان کُش!
ما پنجه افکندگانیم با شاخ عثمانی و روس/ حرمت نگهدار، تهران! ای سفرۀ میهمان کُش
هر ملّتی در زمانه، زنده ست با قهرمانش/ امّا چه بایست گفتن با ملّت قهرمان کُش؟
مشروطه مشروطه مُردیم در اختناقی دهان کوب/ جان کنده و دل نکندیم زین ملک پیر جوان کُش
هرچند نامهربانی، هرچند ناهم زبانی/ مهر وطن در دل ماست، ای مغرب خاوران کُش!
مهر وطن در دل ماست، این هردو آب و گل ماست؛/تبریز ستّارخان سوز، تهران ستّارخان کُش