آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 2
در حال خواندن 0
خواندم 2
دوست داشتم 19
دوست نداشتم 0

نظارت دقیق قطارها

امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
داستان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
63912
شابک:
9789642436712
انتشارات:
موضوع:
داستان
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1394
جلد:
شمیز
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
120
وزن:
150 گرم
قیمت محصول:
150,000 ریال
موجود نیست
درباره نظارت دقیق قطارها:
درباره کتاب:

بهومیل هرابال (28 مارس 1914 ـ 3 فوریه 1997) یکی از مهم ترین نویسندگان چک در قرن بیستم بود که آثارش به بیست وهفت زبان ترجمه شده اند.

تحصیل او در رشته ی حقوق با اشغال کشورش به وسیله ی نازی ها در ابتدای جنگ جهانی دوم دچار وقفه شد. در طول جنگ، ناچار شد به عنوان کارگر راه آهن و سوزنبان مشغول به کار شود که تجربیات این دوران را در مشهورترین اثرش، نظارت دقیق قطارها، انعکاس داد. هرابال فعالیت ادبی اش را با سرودن شعر آغاز کرد، اما زمانی نگذشت که به عنوان یک داستان نویس حرفه ای مطرح شد.

اقتباس سینمایی از نظارت دقیق قطارها اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را برای سینمای چکسلواکی به ارمغان آورد.

هرابالِ هشتادوسه ساله، درحالی که سعی می کرد از پنجره ی آپارتمانش در طبقه ی پنجم به کبوترها غذا بدهد، ناگهان سقوط کرد و درگذشت.

در بخشی از کتاب آمده است:

... سرباز آن جا دراز کشیده بود و من روبه رویش دراز کشیده بودم. دهانه ی تفنگ را روی قلبش گذاشتم. راست و چپ را با هم قاتی کرده بودم، اما با امتحان کردن این دست و بعد آن یکی در مورد امکان نوشتن، توانستم مشکلم را حل کنم. بله، حالا تفنگ را روی قلب سرباز گذاشته بودم تا دیگر فریاد نزند، تا دیگر همین طور توی کله ام نکوبد. ماشه را چکاندم. تیری رها شد و آتشی که تا اعماق رفته بود، یونیفورم او را سوزاند. می توانستم بوی پنبه و پشم سوخته را حس کنم، اما سرباز این بار با صدای بلندتری زنش را، مادر بچه هایش را، فریاد کرد و با شتاب بیشتری در جایش تکان خورد، انگار که این ها قدم های آخر بودند که بعدش باغ است و بعد از آن خانه، خانه ای که عزیزترانش در آن زندگی می کنند...
برچسب‌ها: