آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 1
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 37
دوست نداشتم 0

لرد جیم

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
36962
شابک:
2500110108323
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
داستان های انگلیسی قرن 20
زبان:
فارسي
سال انتشار:
1375
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
387
شماره چاپ:
2
طول:
22.2
عرض:
15.5
ارتفاع:
2.6
وزن:
600 گرم
قیمت محصول:
330,000 ریال
موجود نیست
درباره لرد جیم:

اثر جوزف کنراد، نویسنده‌ی بی‌بدیل انگلیسی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است. این کتاب را صالح حسینی به فارسی برگردانده است. این رمان که یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات قرن بیستم محسوب می‌شود، اولین ‌بار به صورت پاورقی در مجله‌ی بلک‌وود در سال 1900 به چاپ رسید. این کتاب در سال 1998 در لیست مدرن لایبراری جزو 100 رمان برتر قرن بیستم انتخاب شد.

جوزف کنراد در اصل لهستانی بود و به دلیل غنای نثرش به زبان انگلیسی بسیار تحسین شده است. در داستان‌های این نویسنده، سفرهای دریایی و برخورد شخصیت‌های سفیدپوست و استعمارگر با مردم بومی مناطقی که به آن‌جا سفر می‌کردند، دیده می‌شود. این موضوعِ مشابه در آثار نویسنده به تجارب دریانوردی‌ها و ماجراجویی‌های او برمی‌گردد. کنراد به مدت شانزده سال در کشتیرانی بریتانیا مشغول فعالیت بود.

داستان لرد جیم را مارلو، یک کاپیتان کشتی تعریف می‌کند. او زندگی جوانی را روایت می‌کند که دریا به دریا و کشتی به کشتی بار گذشته‌ی خود را به دوش می‌کشد. جیم سال‌ها قبل از روایت مارلو در کشتی پاتنا به عنوان بازاریاب ملزومات کشتی استخدام می‌شود. یک کشتی بزرگ با هشتصد مسافر که به سمت دریای سرخ و در واقع زیارت خانه‌ی خدا می‌روند. پس از چند روز از این سفر، کشتی با چیزی برخورد می‌کند و جیم و کاپیتان احتمال غرق شدن کشتی را می‌دهند. همه‌چیز بسیار آشفته می‌شود و جیم باید تصمیم بگیرد که با کشتی و خدمه بماند یا خود را از آن مهلکه نجات دهد.

بریده‌ای از کتاب:

«آدمی بود که به قدرت نگاهش اختیار عرشه‌ی‌ کشتی را ـ به بیان استعاری و حرفه‌ای ـ هر ناخدایی به او می‌سپرد. و این را آگاهانه می‌گویم.»