به امید دیدار در آن دنیا (به سخن)
«به امید دیدار در آن دنیا» یکی از کوبندهترین رمانها دربارۀ فاجعهای جهانیست که به دلیل معماری شگفتآور داستان، بزرگترین جایزۀ ادبی فرانسه، یعنی گنکور را نصیب خود کرده است.
خواننده با خواندن صفحات ابتدایی کتاب به خوبی به رویدادهای این کتاب پی میبرد، اثری که داستان آن نیمه تاریخی، نیمه واقعی و نیمه تصوری است. انتخاب شخصیتها، ویژگیهای روانشناسانهشان که از میان پایینترین تا بالاترین طبقههای اجتماع فرانسه در داستان نقش میآفرینند، شاهکاری است مسلم. نویسنده مانند شطرنجبازی بسیار باتجربه و ماهر مهرههایش را چنان استادانه جابهجا میکند و نقشهایی راکه به عهدهشان واگذار کرده چنان خوب اجرا میکنند که در هیچ مرحلهای جای هیچ شک و شبهه و تردیدی برای خواننده باقی نمیگذارد.
در توضیح موضوع این رمان باید گفت: از ویرانههای بزرگترین کشتار قرن بیستم، دو نجاتیافتۀ کموبیش آسیبدیده میخواهند از ظلمی که طی چهارسال به خودشان و همقطارهای زنده یا مردهشان شده، انتقام بگیرند. سردمداران فرانسۀ منهدم شده اما پیروز، میخواهند برای پنهان ساختن فاجعه جانسوز میلیونها کشته و معلول جنگی، مراسم بزرگداشتی برپا کنند، بسیار ریاکارانه با زرقوبرقی دروغین و گولزننده. نویسنده با چیرهدستی و ظرافتی خیرهکننده، پرده از فاجعه مرگباری برمیدارد که جنگسالاران و آتشبیاران معرکه میخواستند رنگ شکوه و افتخار، دلاوری و فداکاری در راه میهن را به آن بزنند.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
«حالا موقعش شده برود سروقت این سرباز احمق در ته گودالش و ترتیبش را بدهد. دومین نارنجکش را از کمر باز میکند. با این کار خوب آشناست. دو ماه پیش ده پانزده سرباز آلمانی را که تسلیم شده و به اسارت گرفته بودند، دایرهوار دور هم جمع جمعشان کرد، زندانیها با نگاه علت این کار او را جویا میشدند، هیچکس از آن سردرنمیآورد. با یک حرکت، نارجکی را دو ثانیه پیش از منفجر شدن میانشان انداخته بود. کار یک متخصص، حاصل چهار سال تجربهی نارنجکاندازی.»
پییر لومتر متولد 1351 است. رماننویس، فیلمنامهنویس و استاد زبان و ادبیات فرانسه است. بیشتر کارهایش در زمینهی فیلمنامهنویسی برای سینما و تلویزیون است، همزمان زبان و ادبیات فرانسه را هم تدریس میکرد. او از سال 2006 یکسره زندگیاش را وقف نویسندگی کرد. رمانهایش مانند «آلکس»، «ایثارگریها»، «لباس عروس»، «قابهای سیاه» تاکنون بیشتر در زمینهی پلیسی- جنایی به سبک کارهای هیچکاک بودهاند.»