ساعت گرگ و میش (به سخن)
ساعت گرگ و میش رمانی است از نویسنده فرانسوی «ژیلبرت سسبرون» با ترجمه پرویز شهدی از انتشارات صدای معاصر.
این کتاب نگاهی دارد به الجزایر در دوران مستعمره . در واقع نگاهی به مردم و روشنفکران فرانسه در زمانی که الجزایر از مستعمرات آن به شمار می رفت. و تقابل دو دیدگاه متضاد است که رولان شخصیت اصلی داستان با افراد دیگر خصوصاً جورج به عنوان فردی با دیدگاه متفاوت دارد . نکته ای که داستان را متفاوت می کند زاویه دید این رمان است که از فرانسه به الجزایر نیست بلکه نگاه به انسان ها است. انسانها در الجزایر و انسانها در فرانسه.
این کتاب علاوه بر روشنگری از عنصر هیجان،عشق و دوستی بهره مند است.
مترجم داستان به جنگ الجزایر و دیدگاه های نویسنده و شخصیت اصلی داستان توجه زیاد نشان داده است ولی در این رمان حقایقی فراتر از الجزایر انقلاب و رهایی یک کشور از استعمار است.دغدغه اصلی این داستان انسان و وظیفه انسان در قبال انسان است.
برشهایی از کتاب:
"خدمت سربازی مثل بیماری یرقان است:دکتر به آدم می گوید به زودی خیلی غمگین خواهی شد، ولی آیا می توان از آن پرهیز کرد؟ هر طور می توانم از خودم دفاع می کنم"
رولان همقطارانش در پادگان را با این صفات معرفی می کند:"آنچه که در آنها بیشتر نظرم را جلب می کند نا هماهنگی شان است. بدنشان ،روحشان ،احساس شان با بی نظمی و هر کدام با نواخت خاص خودش رشد می کند. هیچ وقت همقطارانم به اندازه زمان حاضر ورزیده نخواهند شد،ولی از نظر فهم و شعور بچه های شانزده ساله ای بیش نیستند. به طور انفرادی شانزده ساله و به طور دسته جمعی دوازده سال و نیم! تا ده سال دیگر ذهن شان شکل اصلی اش را پیدا خواهد کرد ؛ یعنی موقعی که جسم شان دیگر کمتر از آنها فرمان خواهد برد . و اما احساس _ جای که عشق چیزی نیست جز افتضاح به پا کردن ،بی ادبی و خودستایی و دوستی مفهومش چیزی نیست جز همدستی. آیا می توان از احساس حرف زد