آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 1
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 8
دوست نداشتم 0

مشکی برازنده توست

امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
196697
شابک:
9789644084126
انتشارات:
موضوع:
داستان های عربی ترجمه شده به فارسی
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
328
طول:
21
عرض:
14.5
ارتفاع:
1.5
وزن:
360 گرم
قیمت محصول:
1,350,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره مشکی برازنده توست:

شخصیت اصلی داستان که هاله نام دارد، یک خواننده‌ الجزایری است که پدر و برادرش به دست تروریست‌ها کشته‌شده‌اند و او برای گرفتن انتقام آن‌ها به‌روی صحنه می‌رود و علیه تروریسم و متجاوزان در الجزایر، فرانسه و سایر کشور‌ها به اجرای کنسرت‌های اعتراضی می‌پردازد.
 
هاله که دختر شریف کوهستان است و با زرق‌وبرق اشرافیت نسبتی ندارد، عاشق مرد ثروتمندی می‌شود که بی‌نیازی او را بر‌نمی‌تابد و در جریان این عشق با تحلیل خوی متکبرانه‌ی ثروت به اختلاف فاحش میان سادگی و تجمل پی‌می‌برد و این‌که عشق، مدام در حال‌ تغییر شکل است و قابل‌اعتماد نیست.
 
در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«رؤیاهایی که در حد یک رؤیا باقی می‌مانند، ما را نمی‌رنجانند، ما بابت چیزهایی که آرزویشان را داشتیم و محقق نشدند، ناراحت نمی‌شویم، اندوه عمیق ما برای چیزهایی است که تنها برای یک بار اتفاق افتادند و ندانستیم که دیگر تکرار نخواهد شد.
 
آنچه بیشتر باعث رنجش خاطرمان می‌شود، آن چیزی نیست که هرگز از آنِ ما نبوده، بلکه چیزی است که در برهه‌ای از زمان مالک آن بوده‌ایم و تا ابد آن را کم خواهیم داشت. این همان دلتنگی ما برای چیزهایی‌ست که آنها را پشت سر گذاشته و می‌گذاریم دیگر نمی‌توانیم به سویشان بازگردیم. جاهای زیبا و چشم‌نوازی که آدم با خودش می‌گوید ای کاش آنها را نمی‌دیدم تا بعدها غمگین نشوم.
لحظات نابی که وقتی آنها را به یاد می‌آوری، از سپری کردن‌شان پشیمان می‌شوی. مردان جذابی که آرزو می‌کنی ای کاش آنها را نمی‌دیدی تا بقیه ی عمرت طوری برایشان گریه نکنی که انگار مرده‌اند.»
 
 
احلام مستغانی اواخر دهه 1970 به پاریس رفت و در سال 1982 توانست مدرک دکتری خود را در رشته جامعه‌شناسی از دانشگاه سوربن دریافت کند. او با یک روزنامه‌نگار لبنانی ازدواج کرد و به بیروت رفت و در آنجا نخستین داستان بلند خود به نام «ذاکرة الجسد» را در سال 1993 منتشر کرد.
 

برچسب‌ها: