آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 1
در حال خواندن 0
خواندم 1
دوست داشتم 12
دوست نداشتم 0

فرهنگ فشرده لغات چینی به انگلیسی عشاق

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
150365
شابک:
9786002782069
انتشارات:
موضوع:
رمانهای خارجی
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1394
جلد:
شومیز
قطع:
رقعی
قیمت محصول:
180,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره فرهنگ فشرده لغات چینی به انگلیسی عشاق:
درباره کتاب:

این رمان که ساختاری عجیب و غریب دارد، درواقع داستان زنی چینی به نام چیائو شیائو تسوانگ در مسیر پروازی پکن به لندن است. مشکل انگلیسی صحبت کردن زن قهرمان داستان حتی در نگارش رمان نیز دیده می شود و خواننده به طور متناوب با جملاتی نظیر «تمام چیزی که دانست این بود که اصلا نفهمید مردم به من چی گفت. از حالا به بعد من همیشه فرهنگ فشرده لغات جینی به انگلیسی همراه داشت. جلد قرمزش دقیقا شبیه کتاب کوچک سرخ بود. حتی وقتی به دستشویی رفت من این کتابچه مهم را حمل کرد...» روبرو می شود. البته این عبارات شاید به نوعی پاسخی به نام عجیب کتاب هم باشند.

نویسنده در ابتدای این کتاب با توجه به همین مسئله نوشته است: تقدیم به مردی که در فرودگاه کپنهاگ دست نوشته هایم را گم کرد، او که می داند چگونه زنی زبان خود را گم می کند.

مترجم نیز با تاکید بر اینکه هیچ چیز در این کتاب واقعی نیست، جز عشق آن دوکتاب را به دختری که در فرودگاه های های گریه می کرد تقدیم کرده است.

اتفاقات داستان مطابق با عناوین ماه ها از فوریه تا فوریه برای یک سال بخش بندی شده اند و همزمان که  آغاز و ناتمام ماندن یک عشق را روایت می کند، داستان سرگشتگی ها، سوال ها و تعاریف دیگری همچون وطن را هم در ذهن خواننده تداعی می کند و با بازگشت زنِ داستان به پکن بعد از تنها یک سال پایان می یابد.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

هرجمله ای که تو گفت من در دفترم نوشت. روز بعد به لغات نگاه کرد و به هرکدام از آن ها خوب فکر کرد. دارم به ذهنیت نفوذ کرد. با این که دنیای من خیلی از دنیای تو دور بود. فکر می کنم آخرش من توانست تو درک کرد. به نظرم تو خیلی جذاب هست. همه چیزهای دور و برت برام جذابیت داشت. من احساس یک جور عشق به تو داشت. به تو: باغبان، مجسمه ساز، دوستدار مردمان، غریبه و اصیل. در چین ما اعتقاد داشت صدها تناسخ و حلول دو آدم را سرانجام روی یک قایق در کنار هم قرار می دهد. شاید تو همان آدم برای من بود و این جا هم همان قایق است.

برچسب‌ها: